دیگر آن دیوانه ی بی تاب سابق نیستم
توبه کردم از گناه عشق ! عاشق نیستم
شیشه بودم، سنگ ها اما نفهمیدند من
فرق دارم با همه، آیینه ی دق نیستم
صاف و ساده بودنم را هیچ کس باور نکرد
خالیم از هر سیاست ، من "مصدق" نیستم !
دور باید شد از این "خاکِ غریبِ" لعنتی
صبر کن "سهراب"جان، من توی قایق نیستم ...