نتایح جستجو

اره.دیه.نمیدونم جریان چیه!تو فهمیدی به منم بوگو:D عمرن داداش.بچه ام جودوکار بوده.میزنه مث گوجه له شده بچسبی به دیفال.خخخخ:w07: اول من که 27 سالم نی:| من همش 23 سالمه.کوچولوام هنو:D.تا پنجاه سالگی وقت دارم!!!:w15: نه باو.خیالم راحته.ددی کاری نداره.شوتم نمیکنه بیرون:|

نه باو .سیا که اینجا نمیاد دیه .چن روز پیش تو اف بی داشت زیر ابی فعالیت میکرد مچشو گرفتم:D مشکوک میزنه ها.الی...:w07: اره .تو گناه داری.زندگی خرج داره.باش پس به سیا بوگو جورش کنه.اون خرج زندگی نداره:D

افرین دخملم.به فکره من باش.حالا کوکا ندادی یه چیز بهتر بده وانت نمیخوام.تریلی بیگیر خواهری.حالا که داری زحمت میکشی اساسی زحمت بکش.قربون دستت.بفرستش دمه خونه این وسایلم بار کنیم:D

توام که پایه:w07:

نه خدایی تصور کن ..چه حسی داری؟:D

مهم اینه که هنو بعده بیست و اندی سال زجت مونده:w07:

انگار دلت میخواد با دیفال یکی بشیا:| جوجه اردک زشت:D

بیا جلو بینم .با کی بودی تو جوجه اردکه زشت:w15:

کوکا خنک پیلیز:D بیزحمت بیا این هندونه ها رو هم ازم بیگیر دستم خسته شد:w15:

اوهوم.اینقذه حال میده...:w15: بزن خودت تجربه کنی ببینی چه کیفی میده.یوهاهاها.خباثتم گل کرد:D وای سودی ینی چی میشه مث کیک له شده جمعش کنیم.تصورشم خنده های شیطانی به ارمغان اورد واسم.خخخخخ:D

من غلط بنمایم ایزدواج کنم.مگه از جونم سیر شدم عایا.خونه ددی محترم جام راحته:D کارو زندگیم ندارم.اگه داشتم که اینجا نبودم.کاروزندگیم تا یه ماه دیگه مشخص میشه:w05:

اها..اونا رو میگی عایا؟یادمان امد باو...خو من تو ذهنم پلاستیکیا اومد :D از اول میگفتی دیگه.سه ساعت فسفر سوزوندم اخرشم مخم رفت سرکار:w07: تازشم امداد که هست ولی قطع رابطه بیدیم...:w05: اگه لازم شه میگم بیادا.تازشم امداد جدیدم هس ولی این خعلی ارومه بچم.اخی...:D

غمت نباشه عجقم:D وای که چقد از این لحن حرفیدن بدم میاد:w07: بیخی باو.یکی دو روز صبر کنی همه برمیگردن جاده ها باز میشه راحت با خونسردی کامل میای:gol: چه عجلیه عاخه؟! اورین.بزن بچسبونش به دیفال.مث کیک له شده از دیفال جمعش کنیم:w07:

اون سه تاییا که ابی و سبز بودنو میگی؟از اونا متنفر بودم .لامصب وقتی رو اونا میشستم باید نصف وسایلامو از رو زمین پیدا میکردم خودمم روم نمیشد بپرم وسط کلاس دنبال وسایلا همیشه این پسرای بدبخت درحال جمع اوری وسایل من بودن:D.در کل اون چوبی تکیا رو ترجیح میدادم ادم اذیت میشد ولی بجاش جا زیاد داشت واسه...

بیشین بینیم باو.هشدارو دادم حالا میخوای گوش کن نمیخوای گوش نکن.یهو دیدی امدادو فرستادم سرتا:D اوهو.کی میره این همه راهو.من اگه بودم یه پروژه ده ساله میشد واسم کم کمش:D.قربون خودم برم حوصله ندارم کارای طولانی مدتو تموم کنم.اکثرن نصفه میمونن:w15: تو مگه کارو زندگی نداری همش اینجایی؟هاهاها؟!:D

یوفس یه بار دیه اذیتم کنی سودی حسابتو میرسه ها.حواستو جمع کن:w07: :w02::w08::w31:

فدای خواهریه گل خودم بشم.:w38: سودی این یوفس خعلی اذیتم میکنه.بزنش:w07:

توام که از خدا خواسته برگشتی:w15: ولی بیخیال باو.بذار خلوت شه بعد راحت پاشو بیا.اومدنش به اذیت اعصاب خوردیش نمی ارزه:w12::w40:

اگه من نتونم رو فاطمه نفوذ کنم با الی دوتایی نفوذ میکنیم:w07: اوه.بیخی بابا. من الان باهوش سرشارم فهمیدم خعلی کار داره:D.ولی انصافا فک کنم خعلی کاربره.نمیدونستم اینقد وقت گیره:| خخخخخ.چه با حال گفتی.ناراحتی تو فقط صندلیته عایا؟پس فک کنم یونی حسابی تو شکنجه بودیااااا:w15:

:w02::w31:اعتماد به سقف در حد المپیک دارم:w07: