راهی شب شده ام
خسته و دلزده ام
راه بس تاریک است و در این تاریکی رشته ی افکار من درگیر است
آه، صدایی آمد
زوزه ی گرگی بود و چه آرام و قشنگ
درد دل را میگفت ناله اش حساس بود
از صدای گرگ بر فراز آن کوه بلند من به خود لرزیدم
نه به این خاطر که صدا از گرگی بود
و نه تاریکی شب و نه آن کوه بلند، دره ی...