نتایح جستجو

http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/191926-طنز?p=3346724#post3346724

http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/191926-طنز?p=3346724#post3346724

http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/191926-طنز?p=3346724#post3346724

http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/191926-طنز?p=3346724#post3346724

http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/191926-طنز?p=3346724#post3346724

http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/191926-طنز?p=3346724#post3346724

http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/191926-طنز?p=3346724#post3346724

http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/191926-طنز?p=3346724#post3346724

http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/191926-طنز?p=3346724#post3346724

بدينوسيله من رسماً از بزرگسالی استعفا می دهم و مسئوليتهای يک کودک هشت ساله را قبول می کنم. می خواهم به يک ساندويچ فروشی بروم و فکر کنم که آنجا يک رستوران پنج ستاره است. می خواهم فکر کنم شکلات از پول بهتر است، چون می توانم آن را بخورم! می خواهم زير يک درخت بلوط بزرگ بنشينم و با دوستانم بستنی...

سلام.لطف فرمودی.مرسی;););)

بدينوسيله من رسماً از بزرگسالی استعفا می دهم و مسئوليتهای يک کودک هشت ساله را قبول می کنم. می خواهم به يک ساندويچ فروشی بروم و فکر کنم که آنجا يک رستوران پنج ستاره است. می خواهم فکر کنم شکلات از پول بهتر است، چون می توانم آن را بخورم! می خواهم زير يک درخت بلوط بزرگ بنشينم و با دوستانم بستنی...

پادشاهی که یک کشور بزرگ را حکومت می کرد، باز هم از زندگی خود راضی نبود؛ اما خود نیز علت را نمی دانست. روزی پادشاه در کاخ امپراتوری قدم می زد. هنگامی که از آشپزخانه عبور می کرد، صدای ترانه ای را شنید. به دنبال صدا، پادشاه متوجه یک آشپز شد که روی صورتش برق سعادت و شادی دیده می شد. پادشاه بسیار...

پادشاهی که یک کشور بزرگ را حکومت می کرد، باز هم از زندگی خود راضی نبود؛ اما خود نیز علت را نمی دانست. روزی پادشاه در کاخ امپراتوری قدم می زد. هنگامی که از آشپزخانه عبور می کرد، صدای ترانه ای را شنید. به دنبال صدا، پادشاه متوجه یک آشپز شد که روی صورتش برق سعادت و شادی دیده می شد. پادشاه بسیار...

خسته ام از زندگی –از این همه تکرار خسته ام از های و هوی کوچه و بازار خسته ام دلگیرم از ستاره و آزرده ام ز ماه امشب دگر زهر که و هر کار خسته ام دل خسته ،سوی خانه،تن خسته می کشم آه کزین حصار دل آزارم خسته ام بیزارم از خموشی تقویم روی میز وز دنگ دنگ ساعت دیوار خسته ام از او که گفت : یار تو هستم...

http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/191926-طنز/page29

http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/191926-طنز/page29

http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/191926-طنز/page29

http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/191926-طنز/page29

http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/191926-طنز/page29