نقطه ... تمام. خاطره ي امروز هم تموم شد، دفتر خاطراتمو جمع نمي كنم؛صفحات سفيد و ورق مي زنم و مي رم جلو....اينا قراره چه طوري پر بشن؟
مهم نيست ... صبر مي كنم و مي رسم و مي بينم...اونچيزي كه مهمه اينه كه دو صفحه ي ديگه ...سه صفحه ي ديگه ...ده صفحه ي ديگه ..بالاخره يه صفحه اي مي رسه كه اين سوالا...