نتایح جستجو

از خواهران عزیز و برادران عزیز می خوام که به این بحث مزخرف خاتمه بدن و دیگه به این تاپیک پست ندن تا دیگه تو چشم نباشه ... تا کی می خواین به این بحثا ادامه بدین ... تو کشورهای دیگه زن و مرد دارن در کنار هم و با کمک هم موشک و ماهواره می فرستن فضا و به پیشرفت علم کمک می کنن ... حالا ما میام میگیم...

منم واسه سلامتیشون از صمیم قلب دعا می کنم.

من درسته طرفدار دخترا نیستم ولی اینو می دونم تا اون موقع که تو بخوای بین مردو زن تفاوت بزاری مملکت ما پیشرفت نمی کنه ... همه جای دنیا گفته مردو زن برابرن... منم می گم :mad:

بابا خیلی با حال بود ... من هنوز دهنم باز مونده ... شکاف های تار مو خیلی باحاله

ترم اول بود ... خونشون تا دانشگاه 15 کیلومتر فاصله داشت و مجبور بود با تاکسی بیاد و بره ... صبح که داشته میومده دانشگاه ... سواره یه تاکسی بوده که اون تاکسی با یه کمپرسی تصادف می کنه و .....

نه من اونیم که کیف کوله انداخته ...از چپ اولی ... چی لوپایی داره این خواهرزادتا ... از طرف من یه بار لپاشو بکش

قابل شما رو نداره ( چشمک)

دیگه دیگه... چه می دونم ... تو اون گیرو داد اخراج کردن ... ما رو هم اخراج کردن ... بقول آدمین : تاپیک ضد جمهوری اسلامی زدی...

راست می گی ؟ ای ول بابا ..... می بینمت... بدرود

اوکی عزیز .. منم می رم .. پس فردا امتحان دارم .. میرم یه خورده درس بخونم ....

آره اون دانشگاه ارومیست ... الان دانشجوی دانشگاه بین الملل قزوینم ... تو ساکن کجایی ؟ دانشجوی کجایی؟ منم بچه قزوینم ... اونم غاره کتل خوره ... همه رو اشتباه گفتی ... 10 امتیاز منفی واسه مهسا جون ... (دو نقطه دی)

بابا چرا یادت نمیاد ... من با تو مسابقه آواتور شرکت کردم ... شانس آوردی که اخراجم کردن وگر نه شکستت می دادم (دو نقطه دی)

سلام ... بدک نبود ... رفتیم گوآ ، آنتالیا، سواحل قناری ... خیلی توپ بود... بابا چه خوشی ، همش تو زندان در اسارت بودیم دیگه ... فقط شانس آوردم که کهریزک نبردنم ... (دو نقطه دی)

سلام احوالاتتون ... خوبین انشا الله ... چه خبرا ؟ با امتحانا چی می کنی؟ راستی دانشجوی کجایی؟

من سال پیش ارومیه بودم ... الان مهمان گرفتم اومدم دانشگاه قزوین .... همونی که کیف کوله انداخته ...از سمت چپ اولی

نمی دونم یه شعری گذاشته بودن که محمود از ممد یاد بگیر... آخرش یه حرف مزخرف زده بود که دیگه می خواستم به شاعر و همونی که این تاپیک رو زده ( خیلی ببخشیدا) فحش ناموسی بدم ... ولی گفتم بیخیال .. حوصله ندارم بازم اخراج شم .... خیلی بد گفته بود عوضی بی غیرت حالا ولش کن ... دیگه تصمیم گرفتم change شم...

دیدم افسر نگهبان می گفت از سلول بغلی یکی فرار کرده ... دنبالشن... پس تو بودی؟؟؟ زشانس آوردم نبورده بودنم کهریزک ... بردن همین زندونای دور و ور ...(دو نقطه دی)

[IMG]

[IMG]

[IMG]