نتایح جستجو

نیدونم، از کجا شروع کنیم؟

:w02:

بازم من باید از خودگذشتگی کنم؟:w05: خب تو پروفایل من بگیریم:w01:

پس بریم تدارکات بدیم که اومدن غالفگیر بشن:victory:

چیه مگه:w05: هین نقشه هم کسب و کار دومم حساب میشه:w07::w01: ایندفعه یه جوری میرم متوجه نشی:w02: پس چرا جشن نگرفتین؟:w09:

:victory: من کار دارم ولی وقت ندارم کار کنم:surprised: همین امروز میخواستم برم دنبال کسب نون حلال:w01:، یهو بچه ها گفتن واسمون نقشه بکش.:w06: از کجا فهمیدی؟ من که هر وقت میرم تو خوابی:w05: هنوز که آقاجون ما نشده:w12:

این ترم 10 واحد هم پاس بشه تمومه:w02: من بدبخت سرکار میرم وقت این جنگولک بازیا رو ندارم:w06::w04:

کارآموزیم تموم شد، درسم که تموم نشد:victory: من الان کار دارم، احتیاجی به خونه نشینی نیست:w07:

شما با این موضوع مشکلی داری؟

تاپیک خوبیه، مرسی فکر کنم جاهای خالی رو باید پر کنیم، درسته؟ .......... A: “Hi. Aren’t you in my sociology class?” سلام تو توی کلاس جامعه شناسیمون نیستی؟ B: “I think so. With Professor Robinson right?” منم همونطوری فکر میکنم. با آقای رابینسون درسته A: “Yeah. I’m Nicole.” آره، من نیکول هستم B...

واقعا چقدر راحت در مورد دیگران قضاوت میکنید. وقتی دیدم اون موقع میتونم راجع بهش قضاوت کنم. آره خب، کسی هم که به انرژی مثبت اعتقاد نداشته باشه نمیتونه مثبت فکر کنه. چیز پیچیده ای نیست. موفق هستم، شما هم موفق باشی

چه ربطی داره؟ مسلمان نبودن من این وحشیگری رو توجیه میکنه؟:surprised: همین چیزاست که باعث شده اسلام رو کنار بزارم.

من هر وقت دیدم باور میکنم واسطه به نظرم بی معنایت. خدا بخواد کمک کنه خب کمک میکنه. احتیاجی به واسطه نیست.

دقیقا زدی وسط خال، جاذبه زمین خیلی بیشتر از ماهه. اونوقت ایشون میگه فرار از جاذبه ماه:surprised:

کاری بسیار بیشرمانه و احمقانه هست که فقط میتونه از انسان های نادان سر بزنه

خدا اگه بخواد کسی رو شفا بده چه نیازی به واسطه هست؟ به تلقین اعتقاد دارین؟ همون انرژی مثبت و افکار مثبت؟ قضیه اینا هم همینه. من الان سالمم. کافیه 5 دقیقه به خودم تلقین کنم دلم درد میکنه، مطمئن باشین که دل درد میگیرم. کسی هم که مریض باشه اگه با تمام وجود باور کنه که خوب میشه به احتمال زیاد خوب...

منم برداشت شخصی مو نوشتم، یعنی وقتی میشنوم این حس رو پیدا میکنم. وگرنه در مورد معنی قران هیچ اظهار نظری نمیکنم.

احتمالا چون موقعی که کسی میمیره سر مزارش قران میخونن. خب ایشون یاد اینها میفتن. دست خودشون که نیست. منم یاد اونی که گفتم میفتم. راستشو گفتم. واقعا یاد اون موقع ها میفتم. دست خودمم نیست. میتونستم دروغ بگم، ولی ترجیح دادم راستشو بگم.

یاد گذشته، دوران دبستان، شیفت های بعد ظهر، قبل از حرکت به سمت مدرسه همیشه صدای اذان میومد. وقتی میشنیدم میدونستم بازم باید برم مدرسه اعصابم بهم میریخت.

امروز رفتم پرونده کارآموزیم رو ببندم.:w07: از صبح تا حالا سرجمع 25 کیلومتر پیاده روی کردم:w09: آخ جون علوسی:w33: