نتایح جستجو

baraye esbate vojude khoda pishnahad mikonam ye sari be qoran bezanid.javabe hameye soalatun ro mitunid azin ketab begirid.in ketab enghad kamele ke khoda o ghodrate khoda ro esbat mikone !! faghat kafie khub va ba cheshme baz be dor o baretun nega konid.be azemate darya,be nazme kahkeshana,be...

karetun khaili dustdashtanie... !! man 101 bar migam

50ta salavat ferestadam bara baravorde shodane hajate hameye dustaye aziz.lotfan mano faramush nakonid o baram 2a konid.mer30

120ta

حتی آنگاه که بدون امید زندگی می کنیم هم آرزوهایی داریم...

کسی را که دوست داری تو را دوست نمی دارد. کسی که تو را دوست دارد تو دوستش نمی داری و کسی که هم تو او را دوست می داری و هم او تو را دوست می دارد به رسم آیینی هرگز به نمی رسید و این رنج است.زندگی یعنی این...!!!!

خوشبختی یعنی هماهنگی با حوادث روزگار...

سلام.مائده هستم مهندسی اجرایی می خونم

سلام بچه ها. این مهندسی مکانیک اجرایی داستانش چیه؟من تازه اومدم دیدم اینو

سلام بچه ها.من از 212 تا 216 رو می خونم.امیدوارم حتی لحظه ای از خدا دور نشید..

به نظر من یکی از آینده دارترین رشته های کشورمون مهندسی اجراییه که هم برق می دونه ,هم صنایع, هم عمران ,هم مکانیک و هم کامپیوتر.رشته ی من همه ی اینا رو با هم داره و بچه های این رشته مهندسای توپی میشن با اطلاعاتی که تو این زمینه ها به دست میارن !!!

اشتباه نکن عزیزم.اینایی که من و تو شنیدیم و می شنویم و همش تکراریه یه چشمه از عشقه.عشق اونقدر عظیمه که درکش اونقدرا هم که به نظر میاد کار راحتی نیست..عشق پر از ناگفته هاست. البته عشق واقعی..

سلام دوستان..برام دعا کنید. من از207-204 رو میخونم

خدایا یاری ام کن اگر روزی ,جایی ,چیزی را شکستم دل نباشد...

خدایا می خوام مثه قبل همیشه و همه جا حضورت رو کنارم حس کنم.نمی خوام بینمون فاصله بیافته.تنهام خدایا,تنهام...فقط تورو دارم...دوست دارم.تو دیگه تنهام نذار

آسمان را قسمت کردند:تکه ای برای برکه...تکه ای برای رود... تکه ای برای دریا... . دلم را قسمت کردند:تکه ای برای تو...تکه ای برای تو...تکه ای برای تو... !!!

آنجا که چشمان مشتاقی برای انسان اشک می ریزد زندگی به رنج کشیدن می ارزد...

فرایندهای تولید که امتحانش تستیه دیگه میان ترم میخواد چیکار؟؟آخه چیزیم که دست استاد نیست!!

عاشقی جرم قشنگیست به انکار مکوش...!!!!

آنکس که می گفت دوستت دارم عاشقی نبود که به شوق من آمده باشد.رهگذری بود که روی برگهای خشک پاییزی راه می رفت.صدای خش خش برگها همان آوازی بود که من گمان می کردم می گویذ:دوستت دارم..!!!