من این روزها
به قامت خم شده واژه ها می مانم
تلخم”
مانند قهوه اسپرسو بدون شکر
دقیق به طعم لحظه های نبودنت
شور”
مثل جلبرگهای مانده در رسوبات دریاها
گس”
مثل خرمالوهای این فصل
اما می خواهم شیرین باشم
هنوز برایم گنگ و ناملموس است
منتظرم این یکی را خودت به من بچشانی
تا دوباره جانی بگیرم....