نتایح جستجو

آسایش دو گیتی تغییر این دو حرف است با دوستان مروت با دشمنان مدارا

اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را

یک دم غریق بحر خدا شو گمان مبر کز آب هفت بحر به یک موی تر شوی

سلام:smile: چه آواتار قشنگی داری باران بهاری خیلی هم با مسماست:gol:

تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی .................................................. سلام شبنم جان خوبی؟ کم پیدا بودی

هوای خانه چه دلگیر می شود گاهی از این زمانه دلم سیر می شود گاهی

دستم نمی رسد که در آغوش گیرمت ای ماه با که دست در آغوش می کنی؟

حال که دیوانه شدم می روی بی سر و سامانه شدم می روی می روی افسانه شدم می روی

دلا ز نور هدایت گر آگهی یابی چو شمع خنده زنان ترک سر توانی کرد

دارم سوالی ای خدا ای آشنا با فکر ما ای قادر قدرت نما

سلام بهنام عزیز عید تو هم مبارک

شکر کن مر شاکران را بنده باش پیش ایشان مرده شو پاینده باش

هوای خانه چه دلگیر می شود گاهی از این زمانه دلم سیر می شود گاهی

دلدار که گفتا به توام دل نگران است گو می رسم اینک به سلامت نگران باش

کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش کی روی؟ ره ز که پرسی؟ چه کنی؟ چون باشی؟ سلام شبنم جان:gol: خوبی؟

می جویم آری نیستی اما نمی دانم بیهوده می گردم به دنبالت چرا امشب

دست از مس وجود چو مردان ره بشوی تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی

ای ماجرای شعر و شب های جنون من آخر چگونه سر کنم بی ماجرا امشب

از خانه بیرون می زنم اما کجا امشب شاید تو می خواهی مرا در کوچه ها امشب

نظری ندارم. حق با شماست "جوجو" ی عزیز.