نتایح جستجو

از گم کردن خودم...

من الاغی دیدم ینجه را می فهمید در چراگاه نصیحت گاوی دیدم سیر واقعا قاطی شده شب همگی خوش....

رستگاری نزدیک لای گلهای حیاط نور در کاسه ی مس چه نوازش ها می ریزد

عجب صبری خدا دارد.....

من کتابی دیدم واژ ه هایش همه از جنس بلور کاغدی دیدم از جنس بهار موزه یی دیدم دور از سبزه مسجدی دور از آب سلام زرناز جان

رخت ها را بکنیم آب در یک قدمی است روشنی راب بچشیم شب یک دهکده را وزن کنیم.خواب یک آهو را

اشعار فروغ واقعا زیباست ممنون از انتخابت

حیاط روشن بود و باد می آمد و خون شب جریان داشت در سکوت دو مرد ممنون یاسر جان...لطف داری

شاید بدترین تحویل پروژه ام ماله این ترم بود ماکتم به قدری کثیف بود که خجالت می کشیدم به بقیه نشون بدم هر چند خیلی زحمت کشیده بودم براش اما اون چیزی که باید نشد کلی بی خوابی هم کشیدم اما خوب استادم چون کارمو قبول داشت نمره خوبی داد;)

سلام اینطور که معلومه دوستان توضیحات لازمو دادن فقط به دوسستون بگید اینهم تنوع رنگی زیاد خوب نیست تضاد زیادی بین رنگها مشاهده میشه موفق باشید هر دو;)

دچار یعنی عاشق و فکر کن چه تنهاست اگر که ماهی کوچک دچار آبی دریای بیکران باشد چه فکر نازک غمناکی...

سفر دراز نبود عبور چلچله ها از حجم وقت کم می کرد و در مصاحبه ی باد وشیروانی ها اشاره ها به سرآغاز هوش بر می گشت

ما را ز برای ما نمی خواهد کس ما را همه از برای خود می خواهند شب همگی خوش....

روی قبرم بنویسید کبوتر شد ورفت زیر باران غزلی خواند دلش تر شد و رفت

کبوترانه به عشق تو مبتلا شده ام که بی بهانه سرک می کشم به بام دلت شرمنده ...من هی دیر می نویسم بهتر بقیه مشغول باشن....

دلم گرفته از این روزها چه کنم سکوت. داد. غزل یا دعا چه کنم؟

فلق جان کاش این دنیا نبود........

تا غصه می رسد همه فریاد می زنند اما کسی صبور و شکیبا نمی شود

شب .کوچه .پرسه و باران .بدون تو یک خوابگرد مست و پریشان بدون تو