نتایح جستجو

  1. asaly

    گپ و گفتگوی خودمانی مهندسین مواد و متالورژی

    رفتم تو وبلاگت!! چقدر عوض شده!!!
  2. asaly

    بلفی لفتی؟؟؟

    بلفی لفتی؟؟؟
  3. asaly

    گپ و گفتگوی خودمانی مهندسین مواد و متالورژی

    زمانی که من بچه بودم، مادرم علاقه داشت گه گاهی غذای ساده صبحانه را برای شب هم آماده کند. یک شب را خوب یادم مانده که مادرم پس از گذراندن یک روز سخت و طولانی در سر کار، شام ساده ای مانند صبحانه تهیه کرده بود. آن شب پس از زمان زیادی، مادرم بشقاب شام را با تخم مرغ، سوسیس و بیسکویت های بسیار سوخته،...
  4. asaly

    گپ و گفتگوی خودمانی مهندسین مواد و متالورژی

    تو چرا باز نامحسوسی؟؟ ادم شک میکنه هستی ، نیستی!!
  5. asaly

    بخون خنده داره!!! نه در حد اسمسای متین!!! ولی بد نیست!!

    بخون خنده داره!!! نه در حد اسمسای متین!!! ولی بد نیست!!
  6. asaly

    خوف میشی مامانی جونم. گلیه نکنیا!!! بیا تو گپ...

    خوف میشی مامانی جونم. گلیه نکنیا!!! بیا تو گپ...
  7. asaly

    گپ و گفتگوی خودمانی مهندسین مواد و متالورژی

    ببشخین خوب!!! ولی به من چه!!!
  8. asaly

    تو مگه درسو زندگی نداری دختر؟ همش اینجاییا!!!

    تو مگه درسو زندگی نداری دختر؟ همش اینجاییا!!!
  9. asaly

    گپ و گفتگوی خودمانی مهندسین مواد و متالورژی

    در دانشگاه: پسرها همان روز اول عاشق میشوند و گند میزنند به امتحان ترم اولشان و مشروط میشوند دخترها فقط در بوفه مینشینند و به پسرهایی که زیر چشمی به آنها نگاه میکنند افاده میفروشند در هنگام نمره گرفتن :پسرها خودشان را بکشند تا ۹ ٫۵آنها ۱۰شود و باز همان ستاد قبول نکرده و در آخر می افتند دخترها...
  10. asaly

    گپ و گفتگوی خودمانی مهندسین مواد و متالورژی

    از بچگی همه ما این را شنیده ایم که حقوق زنها پایمال میشود. آیا واقعاً حقوق زن ها پایمال شده است ؟ از کودکی شروع میکنیم : در کودکی: پسرها هر وقت شیطنت میکردند یک سیلی محکم صورتشان را نوازش میکرد دخترها هر وقت شیطنت میکردند یک ضربه فانتزی به ماتحتشان میخورد. خودتان قضاوت کنید : کدام ضربه...
  11. asaly

    گپ و گفتگوی خودمانی مهندسین مواد و متالورژی

    نه عزیزم!!! متنو بخون شما!!!
  12. asaly

    گپ و گفتگوی خودمانی مهندسین مواد و متالورژی

    من گاو هستم!!!!( من نه این آقاهه!!) در يك مدرسه راهنمايي دخترانه در منطقه محروم شهر خدمت مي كردم و چند سالي بود كه مدير مدرسه شده بودم. قرار بود زنگ تفريح اول، پنج دقيقه ديگر نواخته شود و دانش آموزان به حياط مدرسه بروند. هنوز دفتر مدرسه خلوت بود و هياهوي دانش آموزان در حياط و گفت وگوي همكاران...
  13. asaly

    بفلیییییییییییییییییییییییییییییییییی!!!! کجایی؟؟:D:smile:

    بفلیییییییییییییییییییییییییییییییییی!!!! کجایی؟؟:D:smile:
  14. asaly

    گپ و گفتگوی خودمانی مهندسین مواد و متالورژی

    واااااااای!!! من که هر وقت پستای شما رو دیدم اشکو گریه توش بوده!! آخه یه لبخندی، یه چیزی..... تنوع بدین!! دلمون گرفت!!!
  15. asaly

    من خوبم. تو خوبی؟ کجایی نیستی؟؟

    من خوبم. تو خوبی؟ کجایی نیستی؟؟
  16. asaly

    درخواست ، سوالات و رفع مشکلات علمی مهندسان معدن

    سوال پرسیدما!!!!!:cry::(
بالا