من به دنبال اطاقی خالی روزها می گردم
تا از اینجا بروم
من به دنبال اطاقی خالی ، کز دل پنجره اش
عطر گل بوته ئ شبنم زده یی می گذرد
کز دل پنجره اش
ناله و سوز نی غمزده یی می گذرد
روزها می گردم
من به دنبال اطاقی خالی روزها می گردم
کز سر کوچه ئ آن
جوی آبی ، چشمه یی می گذرد
که مرا عصر...
کوله بارم بر دوش، سفری باید رفت،
سفری بی همراه،
گم شدن تا ته تنهایی محض،
یار تنهایی من با من گفت:
هر کجا لرزیدی،
از سفرترسیدی،
تو بگو، از ته دل
من خدا را دارم...
"خــــــ ــــــدایـــ ـــــــــا "
همه از تو می خواهند " بدهی "
اما, من از تو می خواهم " بگیری "
خستگی,دلتنگی و غصه ها را,
از لحظه لحظه روزگار "همه برو بچه های باشگاه مهندسان ایران"
.
.
.
الهــــ ـــــــــی آمـــ ـــــــین.
سکوت تو تمام هستی مرا فرو میریزد.
ومنم که در پس این غربت به ویرانی میرسم.
چرا لب به سخن نمیگشایی:
مگر نمیدانی که زمزمه های تو.حیات را در من جاری می کند
و روح تازه به کالبد بیجان من میدمد.
چقدر تو در من زندگی میدمی...
هوا را از من بگیر نجوایت را نه........
غربت آن نیست که تنها باشی
فارغ از فتنه ی فردا باشی
غربت آن است که چون قطره ی آب
در پی دریا باشی
غربت آن است که مثل
من و دل
در میان همه کس
یکه و تنها باشی
برای تو مینویسم
تو که رنگ آرزومی
تو که تو رویای تلخم
طعم شیرین سکوتی
برای تو مینوسم
تو که حس بی عبوری
تو تموم خاطراتم
مثه آسمون میمونی
برای تو مینویسم
تو که نقش یک طلوعی
برای تموم دردام
تو قشنگترین غروبی