نتایح جستجو

  1. shabnam111

    درد دلی با صاحب الزمان(حضرت مهدی عج)

    وقتی دوباره پر شده از بت جهان مان شرک است ذکر نام خدا بر لبان مان اهریمنانه باعث شرم خدا شدیم " گم باد از صحیفه عالم نشان مان " تیر و کمان به دست گرفتیم تا مباد غرق پرنده ها بشود آسمان مان در فکر طرح وسوسه سیب دیگری ست شیطان که باز جا زده خود را میان مان وقت حضور توست .. مخواه آخرین امید! بی...
  2. shabnam111

    صلوات معادل با ده هزار صلوات

    الَّلهُمَّ صَلِّ عَلی سَیِّدنا و نَبیـِّنا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ بارخدایارحمت فرست به آقا و پیغمبر ما حضرت محمد و آلش مَااختَلَفَ المَلَوانِ وتَعاقَبَ العَصراَنِ مادامی که کشتی رانان در رفت وآمدند و شب وروز وَکَرَّالجَدیداَنِ واَستَقبَلَ الفَرقَداَنِ وَبَلِّغ تکرار میشود وستارگان باز می تابند...
  3. shabnam111

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    بر زمین بی زمانی ناکجا آبادی ام شهروند روستای هر چه بادا بادیم چشم های مهربانی از نظر دورم ندار ای بغل آیین تان ، آغوش ها بگشاییم سنگ بودم مردگی میرفت تا خاکم کند با دم گلسنگی ات دنیای دیگر دادیم پیش آتش بازی چشمت، زمستان قصه ای است از تو می گویند پیرانه شب آبادیم
  4. shabnam111

    معماری با مصالحی از جنس دل

    همچو فرهاد بود كوه كني پيشه ما كوه ما سينه ما ، ناخن ما، تيشه ما بهر يك جرعه مي ، منت ساقي نكشيم اشك ما ، باده ما ، ديده ما ، شيشه ما ماه من ، شاه من ، بیا دمی به برم بيا اي تاج سرم دل به يار بي وفاي خويشتن دادم و ديدم سزاي خويشتن زخم فرهادو من از يك تيشه بود او به سر زد ، من به پاي خويشتن...
  5. shabnam111

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    دل به غم سپرده ام در عبور سال ها زخمی از زمانه و خسته از خیال ها چون حکایتی مگو رفته ام ز یاد ها برگ بی درختمُ در مسیر باد ها نه صدایی نه سکوتی نه درنگی نه نگاهی نه تو را مانده امیدی نه مرا مانده پناهی نیشها و نوشها چشیده ام بس روا و ناروا شنیده ام هرچه داغ را به دل سپرده ام هرچه درد...
  6. shabnam111

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    به خدا عشق به رسوا شدنش می ارزد به مجنون و به لیلا شدنش می ارزد دفتر قلب مرا وا كن و نامی بنویس سند عشق به امضا شدنش می ارزد گرچه من تجربه‌ای از نرسیدن‌هایم كوشش رود به دریا شدنش می ارزد كیستم ؟باز همان آتش سردی كه هنوز حتم دارد كه به احیا شدنش می ارزد با دو دست تو فرو ریختنِ دم به...
  7. shabnam111

    معماری با مصالحی از جنس دل

    شهر ما خالی و خاموش و خراب است و پلید کس در این شهر ز دلدار وفایی که ندید مردمش خسته و غمگین و پریشان حالند در دل هیچ کسی نیست رسیدن به امید دل عشاق ز دلتنگی و تنهایی سوخت آتش و شعله ی غربت به همه شهر دمید دلخوشی نیست در این شهر ،بدان ای دل تنگ عزم رفتن کن از این دولت اندوه سپید کو جوانمردی و...
  8. shabnam111

    سلام مرسی قابل شما رو نداشت

    سلام مرسی قابل شما رو نداشت
  9. shabnam111

    زیبا و خواندنی!!!!!!!!

    مرسی جالب بودن;)
  10. shabnam111

    فراق یار

    شهر ما خالی و خاموش و خراب است و پلید کس در این شهر ز دلدار وفایی که ندید مردمش خسته و غمگین و پریشان حالند در دل هیچ کسی نیست رسیدن به امید دل عشاق ز دلتنگی و تنهایی سوخت آتش و شعله ی غربت به همه شهر دمید دلخوشی نیست در این شهر ،بدان ای دل تنگ عزم رفتن کن از این دولت اندوه سپید کو جوانمردی و...
  11. shabnam111

    فراق یار

    در کنج دلم عشق کسی خانه ندارد کس جای در این خانه ویرانه ندارد دل را به کف هر که دهم باز پس آرد کس تاب نگهداری دیوانه ندارد در بزم جهان جز دل حسرت کش مانیست آن شمع که می‌سوزد و پروانه ندارد دل خانه عشقست خدا را به که گویم کارایشی از عشق کس این خانه ندارد گفتم مه من! از چه تو در دام...
  12. shabnam111

    کوچه های تنهایی

    ای نگاهت نخی از مخمل و از ابریشم چند وقت است که هر شب به تو می‌اندیشم به تو آری به تو، یعنی به همان منظره دور به همان سبز صمیمی، به همان باغ بلور به همان سایه همان وهم همان تصویری که سراغش ز غزل های خودم می گیری به همان زل زدن از فاصله دور به هم یعنی آن شیوه...
  13. shabnam111

    معماری با مصالحی از جنس دل

    یک شب دلی به مسلخ خونم کشید و رفت دیوانه ای به دام جنونم کشید و رفت پس کوچه های قلب مرا جستجو نکرد اما مرا به عمق درونم کشید و رفت یک آسمان ستاره ی آتش گرفته را بر التهاب سرد قرونم کشید و رفت من در سکوت و بغض و شکایت ز سرنوشت خطی به روی بخت نگونم کشید و رفت تا از خیال گنگ رهایی رها شوم بانگی...
  14. shabnam111

    معماری با مصالحی از جنس دل

    در خم زلف تو از اهل جنون شد دل من و اندر آن سلسله عمرى است كه خون شد دل من در ازل با سر زلف تو چه پیوندى داشت كه پریشان شد و از خویش برون شد دل من این همه فتنه مگر زیر سر زلف تو بود كه گرفتار بدین سحر و فسون شد دل من سوخت سوداى تو سرمایه عمرم اى دوست مى نپرسى كه در این واقعه چون شد دل من بی‏...
  15. shabnam111

    سلام خوبید . مطالبتون توی تالار اشعار عاشقانه خوشگله مرسی

    سلام خوبید . مطالبتون توی تالار اشعار عاشقانه خوشگله مرسی
  16. shabnam111

    [IMG]

    [IMG]
  17. shabnam111

    سلام خوبید ؟

    سلام خوبید ؟
بالا