یار من آن دلبر گیسو بلند ........................ آن سیه چشم و همان ابرو کمند
آنکه از شهلای مستش در فغان ...................... جمله نیکان آمده پیر و جوان
آنکه از خندان لبش مستیم ما .......................... از غم و اندوه دل رستیم ما
آنکه سودای نظر بر چهره اش ....................... می کند...