نتایح جستجو

  1. ترانه ی مهر

    سلام,آره اِ حتما ویروس گرفتی

    سلام,آره اِ حتما ویروس گرفتی
  2. ترانه ی مهر

    000000__00000 _00000000?0000000 _0000000000000000 __00000000000000 ____00000000000 _______00000...

    000000__00000 _00000000?0000000 _0000000000000000 __00000000000000 ____00000000000 _______00000 _________0 ________*__000000___00000 _______*__00000000?0000000 ______*___0000000000000000 ______*____00000000000000 _______*_____00000000000 ________*_______00000 _________?________0...
  3. ترانه ی مهر

    سلام ای بابا این چه حرفیه وای مرسی آقا محمد چه تصویر قشنگی راستش هنوز نه ,ول کنم نیست ,یکم سرم...

    سلام ای بابا این چه حرفیه وای مرسی آقا محمد چه تصویر قشنگی راستش هنوز نه ,ول کنم نیست ,یکم سرم درد می کنه به هر حال ممنون
  4. ترانه ی مهر

    با اجازه ی همه,یه ذره حال ندارم,می رم استراحت

    با اجازه ی همه,یه ذره حال ندارم,می رم استراحت
  5. ترانه ی مهر

    از تصویر قشنگتم ممنونم عزیزم

    از تصویر قشنگتم ممنونم عزیزم
  6. ترانه ی مهر

    چشم گلم قربونت برم عزیز دلمی

    چشم گلم قربونت برم عزیز دلمی
  7. ترانه ی مهر

    راستی تصویرت خیلی نازه,مرسی خیلی

    راستی تصویرت خیلی نازه,مرسی خیلی
  8. ترانه ی مهر

    خب شما چه برداشتی می کنی؟منم دوست دارم بدونم برداشتت رو بعد سر فرصت می گم وقتی حالم بهتر شد

    خب شما چه برداشتی می کنی؟منم دوست دارم بدونم برداشتت رو بعد سر فرصت می گم وقتی حالم بهتر شد
  9. ترانه ی مهر

    ممنون آقا محمد از شعرای قشنگتون

    ممنون آقا محمد از شعرای قشنگتون
  10. ترانه ی مهر

    سلام متأسفانه همچین کتابی ندارم موفق باشید

    سلام متأسفانه همچین کتابی ندارم موفق باشید
  11. ترانه ی مهر

    واپسین غروب حیات آخرین نفس هایش را به جهان برزخ روانه می کرد نمی دانست که هست یا نیست زمان...

    واپسین غروب حیات آخرین نفس هایش را به جهان برزخ روانه می کرد نمی دانست که هست یا نیست زمان هشیاری از آخر کار خویش ، گله داشت صدای سوت قطار در غار برزخ پیچید در کوپه ی پر هیاهوی لحظات به خواب رفته بود عمیق ساعت هفت شب بود به ایستگاهش رسید ، به گونه ای دیگر پیاده شد و در هتل همان جهان اطاقی...
  12. ترانه ی مهر

    واپسین غروب حیات آخرین نفس هایش را به جهان برزخ روانه می کرد نمی دانست که هست یا نیست زمان...

    واپسین غروب حیات آخرین نفس هایش را به جهان برزخ روانه می کرد نمی دانست که هست یا نیست زمان هشیاری از آخر کار خویش ، گله داشت صدای سوت قطار در غار برزخ پیچید در کوپه ی پر هیاهوی لحظات به خواب رفته بود عمیق ساعت هفت شب بود به ایستگاهش رسید ، به گونه ای دیگر پیاده شد و در هتل همان جهان اطاقی...
  13. ترانه ی مهر

    واپسین غروب حیات آخرین نفس هایش را به جهان برزخ روانه می کرد نمی دانست که هست یا نیست زمان...

    واپسین غروب حیات آخرین نفس هایش را به جهان برزخ روانه می کرد نمی دانست که هست یا نیست زمان هشیاری از آخر کار خویش ، گله داشت صدای سوت قطار در غار برزخ پیچید در کوپه ی پر هیاهوی لحظات به خواب رفته بود عمیق ساعت هفت شب بود به ایستگاهش رسید ، به گونه ای دیگر پیاده شد و در هتل همان جهان اطاقی...
  14. ترانه ی مهر

    واپسین غروب حیات آخرین نفس هایش را به جهان برزخ روانه می کرد نمی دانست که هست یا نیست زمان...

    واپسین غروب حیات آخرین نفس هایش را به جهان برزخ روانه می کرد نمی دانست که هست یا نیست زمان هشیاری از آخر کار خویش ، گله داشت صدای سوت قطار در غار برزخ پیچید در کوپه ی پر هیاهوی لحظات به خواب رفته بود عمیق ساعت هفت شب بود به ایستگاهش رسید ، به گونه ای دیگر پیاده شد و در هتل همان جهان اطاقی...
  15. ترانه ی مهر

    واپسین غروب حیات آخرین نفس هایش را به جهان برزخ روانه می کرد نمی دانست که هست یا نیست زمان...

    واپسین غروب حیات آخرین نفس هایش را به جهان برزخ روانه می کرد نمی دانست که هست یا نیست زمان هشیاری از آخر کار خویش ، گله داشت صدای سوت قطار در غار برزخ پیچید در کوپه ی پر هیاهوی لحظات به خواب رفته بود عمیق ساعت هفت شب بود به ایستگاهش رسید ، به گونه ای دیگر پیاده شد و در هتل همان جهان اطاقی...
  16. ترانه ی مهر

    واپسین غروب حیات آخرین نفس هایش را به جهان برزخ روانه می کرد نمی دانست که هست یا نیست زمان...

    واپسین غروب حیات آخرین نفس هایش را به جهان برزخ روانه می کرد نمی دانست که هست یا نیست زمان هشیاری از آخر کار خویش ، گله داشت صدای سوت قطار در غار برزخ پیچید در کوپه ی پر هیاهوی لحظات به خواب رفته بود عمیق ساعت هفت شب بود به ایستگاهش رسید ، به گونه ای دیگر پیاده شد و در هتل همان جهان اطاقی...
  17. ترانه ی مهر

    قربونت برم مرضیه جونم وای خیلی خوشحال شدم دیدمت عزیز دلم دلم تنگ شده بود بوس

    قربونت برم مرضیه جونم وای خیلی خوشحال شدم دیدمت عزیز دلم دلم تنگ شده بود بوس
  18. ترانه ی مهر

    واپسین غروب حیات آخرین نفس هایش را به جهان برزخ روانه می کرد نمی دانست که هست یا نیست زمان...

    واپسین غروب حیات آخرین نفس هایش را به جهان برزخ روانه می کرد نمی دانست که هست یا نیست زمان هشیاری از آخر کار خویش ، گله داشت صدای سوت قطار در غار برزخ پیچید در کوپه ی پر هیاهوی لحظات به خواب رفته بود عمیق ساعت هفت شب بود به ایستگاهش رسید ، به گونه ای دیگر پیاده شد و در هتل همان جهان اطاقی...
  19. ترانه ی مهر

    خدا رو شکر که خوبی ساراجونم نگرانت شدم دوست دارم آبجیه گلم مواظب خودت باشی آ بوس وای چه عکسای...

    خدا رو شکر که خوبی ساراجونم نگرانت شدم دوست دارم آبجیه گلم مواظب خودت باشی آ بوس وای چه عکسای نازی,ممنونم ازت عزیز دلم
  20. ترانه ی مهر

    [IMG]

    [IMG]
بالا