نتایح جستجو

  1. Darya-eng

    خانمها آمپول بزنه :biggrin::biggrin::biggrin: ایول خودمم موندم

    خانمها آمپول بزنه :biggrin::biggrin::biggrin: ایول خودمم موندم
  2. Darya-eng

    سلام این چه حرفیه افتخاره برای ما ممنونم فعلا....

    سلام این چه حرفیه افتخاره برای ما ممنونم فعلا....
  3. Darya-eng

    سلام ممنون كه قبول كرديد متشكرم

    سلام ممنون كه قبول كرديد متشكرم
  4. Darya-eng

    سلام متشكرم شما خوب هستيد بله مدتي كم ميومدم ان شا... از اين به بعد بيشتر ميام

    سلام متشكرم شما خوب هستيد بله مدتي كم ميومدم ان شا... از اين به بعد بيشتر ميام
  5. Darya-eng

    سلام ممنونم شما خوب هستيد؟ ممنون ميشم اگر گه گاه سئوالامو جواب بديد بي نهايت متشكرم

    سلام ممنونم شما خوب هستيد؟ ممنون ميشم اگر گه گاه سئوالامو جواب بديد بي نهايت متشكرم
  6. Darya-eng

    سلام ميشه تو انتخاب دوتا ديكشنري(يك زبانه ودوزبانه)براي رشته اي تي بهم كمك كنيد؟ ممنون ميشم...

    سلام ميشه تو انتخاب دوتا ديكشنري(يك زبانه ودوزبانه)براي رشته اي تي بهم كمك كنيد؟ ممنون ميشم اگرراهنماييم كنيد
  7. Darya-eng

    سوالات و مشکلات و درخواست های خود را فقط اینجا مطرح کنید

    اورژانسي اورژانسي سلام من دنبال دوتا ديكشنري(يك زبانه ودو زبانه)براي زبان تخصصي IT ميگردم اما چيزخاصي گيرم نيومده:cry: ميشه راهنماييم كنيد؟من فقط تا اخر چهارشنبه وقت دارم:confused:
  8. Darya-eng

    سلام بابت نظرا ممنونم

    سلام بابت نظرا ممنونم
  9. Darya-eng

    سلام لطف داريد

    سلام لطف داريد
  10. Darya-eng

    داستان هاي كوتاه

    دخترک هميشه ميگفت: من براي نجابت وفا و زيباييت عاشق تو شدم. پسرک براي روز تولدش سه حيوان خانگي به او هديه داد... اسب سگ و يک پرنده زيبا! تا دخترک خواست دليل اينکار را بپرسد... پسرک رفته بود. براي هميشه...
  11. Darya-eng

    VBيا #‍‍‍‍‍‍C؟؟؟

    سلام از همهء دوستانيكه به سئوالم جواب دادند بي نهايت متشكرم;) ولي اكثر پستا اصلا به سئوالم ربطي نداشت از اين بابتم ممنونم دوست عزيزم COOL I3OYاگر من ذره اي به دانشتون شك داشتم اولين بار اين سئوالو از شما نمي پرسيدم ودرمورد طرز فكر جالبتون دربارهء تشكرهاي من خوبه اين محيط مجازيه وته ته منفعتش...
  12. Darya-eng

    اس ام اس هاي روزانه Joke-Off-SMS

    *اگه من و تو دوتا برگ باشيم، هنگام خزان من زودتر از تو ميشکنم تا زماني که مي‌افتي در آغوشم بگيرمت *سلام. هوا داره سرد می شه… مواظب باش کسی ازسردی هوا به گرمی قلبت پناه نبره *در فصل زمستون که لبو میچسبد آغوش و فشار و گفتگو میچسبد پس شعله بخاری ها را کم کن که فقط زیر پتو میچسبد !!! شرکت ملی...
  13. Darya-eng

    VBيا #‍‍‍‍‍‍C؟؟؟

    من يه ماهه كه به هركسي ميرسم اين سئوالو ميپرسم اما هنوزم به نتيجهء قانع كننده اي نرسيدم بعضيا ميگن تفاوت اين دو زبان چشمگيرنيست(فقط 5درصده) يكي ديگه ميگه چون C#مستقيم با حافظه درارتباطه بهتره بعضيا هم معتقدن چون VBمثلC#قواعد دستو پا گير نداره كارباهاش راحتتره (كه خودم هم با اين موافقم) و...
  14. Darya-eng

    داستان هاي كوتاه

    تمرین مدت ها تمرین کرد تا همان آدمی شد که همسرش، دوست داشت شبیه او باشد. و تازه، آن وقت بود که فهمید، همسرش همان آدمی نیست که او انتظار داشت ، باشد.
  15. Darya-eng

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    ایمیل دارید ؟ شرکت مایکروسافت آبدارچی استخدام می کرد. مردی که متقاضی این شغل بود به آنجا مراجعه کرد. رئیس کارگزینی با او مصاحبه کرد و بعنوان نمونه کار از او خواست زمین را تمیز کند. سپس به او گفت: «شما استخدام شدید، آدرس ایمیلتون رو بدید تا فرمهای مربوطه را برایتان بفرستم تا پر کنید و همین‌طور...
  16. Darya-eng

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    عید نوئل فرا رسیده و برادر بزرگ پاول برای تبریک سال نو یک خودرو زیبا برای پاول خریده بود. روزی از روزها بعد از انجام کار، پاول دفترش را ترک کرد. با تعجب دید که پسر کوچکی در کنار خودرو جدید وی دور می زند و با نگاه تحسین آمیز به ماشین نگاه می کند. پاول از خود پرسید این پسر کیست؟ از لباس های پاره...
  17. Darya-eng

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    پسر زني به سفر دوري رفته بود و ماه ها بود كه از او خبري نداشتند . بنابراين زن دعا مي كرد كه او سالم به خانه باز گردد . اين زن هر روز به تعداد اعضاء خانواده اش نان مي پخت و هميشه يك نان اضافه هم مي پخت و پشت پنجره مي گذاشت تا رهگذري گرسنه كه از آنجا مي گذشت نان را بر دارد . هر روز مردي گو‍ژ پشت...
  18. Darya-eng

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    شرط عاشقی دختر جوانی چند روز قبل از عروسی آبله سختی گرفت و بستری شد. نامزد وی به عیادتش رفت و در میان صحبتهایش از درد چشم خود نالید. بیماری زن شدت گرفت و آبله تمام صورتش را پوشاند. مرد جوان عصا زنان به عیادت نامزدش می رفت و از درد چشم می نالید. موعد عروسی فرا رسید. زن نگران صورت خود که آبله آنرا...
  19. Darya-eng

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    گفتی: به نظر تو دوست داشتن بهتره یا عاشق شدن؟ گفتم: دوست داشتن… گفتی: مگه میشه همه ادما دلشون می خواد عاشق بشند. گفتم: اون کس که عاشقه مثل کسی میمونه که داره تو دریا غرق میشه ولی اونی که دوست داره مثل این میمونه که داره تو همون دریا شنا میکنه و از شنا کردنشم لذت می بره. تو چشمام نگاه کردی و...
  20. Darya-eng

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    آدمی بد کار به هنگام مرگ فرشته ای را دید که نزدیک در دروازه های جهنم ایستاده بود. فرشته ای به او گفت: یک کار خوب در زندگیت انجام داده ای و همان به تو کمک خواهد کرد. خوب فکر کن چی بوده! مرد به یاد آورد که یک بار هنگامی که در جنگل مشغول رفتن بود عنکبوتی را سر راهش دید و برای آنکه آن را زیر پا له...
بالا