نتایح جستجو

[IMG] این برگ زرد رامی پرستم! مثل باران. مثل هوای ابری. مثل سرمایی که کم وبیش گرم است! مثل شاخه های عریان. من... پاییز پرستم. با مذهبی به نام عاشق. این شب ها،این دور وبر حادثه تغییر دین فراگیر است.

[IMG] این برگ زرد را می پرستم! مثل باران. مثل هوای ابری. مثل سرمایی که کم وبیش گرم است! مثل شاخه های عریان. من... پاییز پرستم! با مذهبی به نام عاشق. این شب ها،این دور وبر حادثه تغییر دین فراگیر است.

[IMG] برگ زرد را می پرستم؛ مثل باران. مثل هوای ابری. مثل سرمایی که کم وبیش گرم است! مثل شاخه های عریان. من... پاییز پرستم. با مذهبی به نام عاشق. این شب ها این دور وبر، حادثه تغییر دین فراگیر است.

با تو... سکوت من، نگاه های بی صدای تو، و من! و تعارف هایی که لب هایم نمی توانند جلوشان را بگیرند؛ که قلبم را زیر پاهایشان له می کنند. نه... با تو من نمی توانم! تو خوبی... عزیزی... هستی... اما درست آن لحظه که از نبودنت سرشار می شوم.:heart:

سلام.:gol: اگه بعداز انفجارابرنواختری،چیزی که از ستاره می مونه(یعنی جرمی که می مونه)بیشتر از 2/3جرم خورشید باشه،میشه ساهچاله. یعنی گرانش بین نیروهای دیگه ای که اون موقع هستن قوی تره پس ستاره روی هستش رمبش می کنه.حالا فرض کنید که اون همه جرم توی یه نقطه کوچیک جمع شه.خوب مسلما خیلی چگاله.از...

بال هایم لای روزنه علم، پشت شاخسار هوس، بین میله های صدا، زیر بهمن دود و درد، بال هایم گیر کرده اند. بال های تو هم همان جاهاست. کمک می کنی هروشان را آزاد کنیم؟! بیا تا طوفان نشده به یک جای امن پناه ببریم. من از سرما کمی ترسم... و از باد... واز نبود بال هایم... کمکم می کنی؟:gol:

نه شعر! نه عشق! این روزها سرم خیلی شلوغ است. اصلا حوصله ندارم. ... .. کاش هیچ وقت پینوکیو به دنیای کودکی ما نیامده بود. آن وقت از بینی درازم فقط زشتی چهره بود... که دستگیرت می شد. افسوس! که هم تو کودک بوده ای؛هم من!:heart:

جالب بود. اما خوب حالا چرا این جوریه؟چی باعث میشه که به هم نخورن؟

در ودیوار همه سایه من را دیدند. حیف... افسوس... دریغ... که تو یک لحظه از این عمر مرا نشنیدی! نه صدایم، نه نگاهم، نه هوایم، تو مرا نشنیدی! دیگر این سایه که هیچ است.نگو نیست!که هست. مثل یک قافیهء جا مانده... مثل یک شاعر از شب رانده. رسم دنای تو اینست.نگو نیست!که هست. تو مرا نشنیدی، سایه ام را چون...

دوستت دارم. دوستت دارم. باورکن.. دوستت دارم. اما... بعضی روزها بیشتر. پس ناراحت نباش اگر گاهی آخرشب می آیم. باور کن درطول روز تو هم هستی. یعنی کاملا هستی. من که به جزتو کسی را ندارم.دارم؟! پس باور کن... دوستت دارم. فقط گاهی روزها بیشتر.:gol:

سلام. باور کن مال خودمه.اما خودمم وقتی بار دوم خوندمش باورم نشد.راستش من اینارو همین جا همون موقع که می خوام ارسال کنم می نویسم.حسه بیشتر میاد. حالا ازکجای این شعرافهمیدی متحول شدم؟اونم مثبت.

عکس تو... درقاب لحظه های ساکت و شیرین تنهایی من! عکس تو... دارد خاک می خورد این جا! ولی خودت... چه قدر روشنی. کاش تمام عمر رویا می دیدم. کاش تو و آمدنت یک رویا بودید. آن وقت هیچ گاه تمامتان نمی کردم.

پاهایت را جمع کن. می خواهم گلیم احساسم را کوتاه تر کنم! نه... نرو! کوتاه می کنم تا دیگر جزتو.. جایی برای کسی نباشد! تو... بمان!

پشت پس اندازهای ذهنم خانه نکن! عزیز. بگذار آرامشی را که هدیه دادی به من با چشم هایت قسمت کنم. مرا همیشه ببین!:gol:

می وزد از سر امید نسیمی، لیک تا زمزمه ای ساز کند، درهمه خلوت صحرا به رهش نارونی نیست! ...شاملو

می وزد از سر امید نسیمی لیک تا زمزمه ای ساز کند، در همه خلوت صحرا به رهش نارونی نیست.:gol: ...شاملو

می وزد ازسر امید،نسیمی، لیک تا زمزمه ای ساز کند، در همه خلوت صحرا به رهش نارونی نیست! ...شاملو

خواهش می کنم. قابل نداشت. ممنون.آره دیگه ما هم متحول شدیم.

مرا باور نکرد اما برای این که تنهایی، و عمق بغض هایش را، صدایش را، تمام حرف هایش را؛ کنار باورم ساکن کند من را به دریا برد و در یک خالی روشن کنار آب ها انداخت، جانش را! نمی دانم، نمی دانم دلش می دید که من درساحل غربت عمودی خاک کردم عشق شب هارا، و فردا را! و من در غربت دریا، کنار ساحل تنها،...

سلام.:gol: هم تو اخبار هم تو سایت.ببخشید نبودم.دیر جواب دادم. تا حالا 3تا سیاره پیدا کردن که مدارشون نسبت به اون صفحه ای که توش متولد شدن انحنا داره.اما این یکی انحناش 150 درجه است که تقریبا می شه گفت برعکس دور ستاره مادر می چرخه.اندازش دوبرابر مشتریه وجرمش نصف اون.فاصلش هم تقریبا به اندازه...