هشیار کسی باید،کز عشق بپرهیزد
وین طبع که من دارم،با عقل نیامیزد
آن کس که دلی دارد آراسته ی معنی
گر هر دو جهان باشد،در پای یکی ریزد
گر سیل عِقاب آید،شوریده نیندیشد
ور تیر بلا بارد،دیوانه نپرهیزد
آخر نه منم تنها،در بادیه ی سودا
عشق لب شیرینت بس شور برانگیزد
بی بخت چه فن سازم تا برخورم از...