ویولن کهنه آن قدر فرسوده و پر از لکه بود که مرد حراجی می پنداشت ,ارزش آن را ندارد ک ه برای فروشش وقت صرف شود. اما ان را با لبخندی بر لب بالا برد : چه کسی پیشنهاد قیمت می کند؟؟
یک دلار...یک دلار
و سپس دو دلار ! فقط دو دلار؟؟
((سه دلار یک ,سه دلار , دو , فروخته شد به سه دلار ....)) اما نه , مردی...