من مي توانم
دريا بي ريا و ساده با ساحل حرف مي زند .
ساحل گويي با دريا قهر است . دريا را كنار مي زند ولي دريا دوباره پيش مي آيد .
من مي توانم دريا را با ساحل آشتي دهم .
آري . من مي توانم .
كيست كه بگويد قهر ساحل و دريا ماندگار است ؟
من مي توانم مگر خواستن توانستن نيست ...
یادم باشد ....
یادم باشد حرفی نزنم که به کسی بر بخورد
نگاهی نکنم که دل کسی بلرزد
خطی ننویسم که آزار دهد کسی را
یادم باشد که روز و روزگار خوش است
وتنها دل ما دل نیست
یادم باشد از چشمه درسِِ خروش بگیرم
و از آسمان درسِ پـاک زیستن
یادم باشد سنگ خیلی تنهاست ...
یادم باشد باید با سنگ هم...
وحشت از عشق که نه ، ترس ما فاصله هاست
وحشت از غصه که نه ، ترس ما خاتمه هاست
ترس بیهوده نداریم ، صحبت از خاطره هاست
صحبت از کشتن ناخواسته ی عاطفه هاست
کوله باریست پر از هیچ که بر شانه ی ماست
گله از دست کسی نیست
مقصر دل دیوانه ی ماست
خرید جهنم
در قرون وسطی کشیشان، بهشت را به مردم می فروختند و مردمان نادان هم با پرداخت پول، قسمتی از بهشت را از آن خود می کردند.
فرد دانایی که از این نادانی مردم رنج می برد دست به هر عملی زد نتوانست مردم را از انجام این کار احمقانه باز دارد تا اینکه فکری به سرش زد. به کلیسا رفت و به...
داستان عشق و دیوانگی
در زمانهای بسیار دور زمانی که هنوز پای بشر به زمین نرسیده بود، همه فضیلت ها در همه جا شناور بودند. روزی همه آنها دور هم جمع شده بودند ناگهان یکی از آنها ایستاد و گفت بیایید یک بازی کنیم مثلاً قایم باشک.
همه از این پیشنهاد خوشحال شدند و دیوانگی فوراً فریاد زد من...
تا اونجا كه من مي دونم حدود500 تومنيمي دن ولي نسبت به شهريش خيلي كمه....:(
راستي ممنونكه از دانشگامون دفاع كردي....:gol::gol::gol:
ولي يكي از دوستاي من با 540 سنمان قبول نشد.....