مامی
تو که از من جوگیر تری که
بابا سمیه یه چیزی گفت خودشم فوری پشیمون شد.حالا تو نشون نده خیلی هولی ;)
پس تکلیف منو زودتر روشن کن
مشهدو کنسل کنم یا نه؟:):D;)
رااستی خیابون خلیج خواستید برید منم میام:):w16::w16:
خیلی وقت بود میخواستم به شما دوتا بگم چرا با هم دعوا نمیکنید؟
هوو هم انقد مهربون؟من و امیر دلمون هیجان میخواد در زندگی:cool:
ببخشیددد:mad:
همچین حماقتی نمیکنم یعنی چی؟فقط بلدی کار بدی دست من؟؟؟؟؟:w00:
:crying2::crying2:
میدونم
پریشبا داشتم به مهدی میگفتم این داییت چرا انقده لجبازه بیا یه بار گوششو محکم بپیچونیم درس شه گفت هیچ راهی درباره دایی ما جواب نمیده:razz:خودتو خسته نکن:razz:
ایششششششششششش
نمیدونم اسمش ممکنه حماقت باشه یا آینده نگر نبودن یا ........
ولی با این خیلی موافقم.بعضی چیزا همین الان بهت حال میده.نه وقتی شرایط تغییر کرد
اگه از وقتش بگذره میشه یه آرزوی سوخته.دیگه به درد نمیخوره.
مامان سحر وبابا سیلورت که برمیگردن
تو فعلا اول همه واسه خرزو خان گریه کن
بعدشم واسه اون داداش میرحسین .......ت (جای خالی رو خودت پر کن)
دلمان خوش بود فامیلای همسرمون توی سایت هوامونو دارن:razz:
ایییییییش