نتایح جستجو

  1. -anjel-

    چندگانگی ارزشی --- درخواست مشاوره

    خیلی کار درستی کردین که احترامشون رو نگه داشتین دوست عزیز. شما که بیشتره راه رو اومدی، به نظر من به همین صبر قشنگتون ادامه بدین تا وقتی برسه که وارد زندگی خودتون و مستقل از خانواده بشین. اون زمان، همسری انتخاب کنین که عقاید نزدیک به شما داشته باشه و دیگه از اون به بعد بدون اینکه احترام پدر رو هم...
  2. -anjel-

    بفرمایید...

    بفرمایید...
  3. -anjel-

    و غیره دیگه، چیزه خاصی منظورم نبود، یعنی کارایی از همین قبیل.

    و غیره دیگه، چیزه خاصی منظورم نبود، یعنی کارایی از همین قبیل.
  4. -anjel-

    خب خدا رو شکر... منم روزمرگی میگذرونم... گاهی کتاب، گاهی دوستان، موسیقی، پباده روی و ... :w16:

    خب خدا رو شکر... منم روزمرگی میگذرونم... گاهی کتاب، گاهی دوستان، موسیقی، پباده روی و ... :w16:
  5. -anjel-

    درووووود بر دوست، خوبی شما؟ اوضاع بر وفق مراده؟

    درووووود بر دوست، خوبی شما؟ اوضاع بر وفق مراده؟
  6. -anjel-

    خواهش میکنم کمکم کنید زندگیم در حال نابودیه.

    دوست عزیز به نظر من بهترین راه اینه که یک روز پدر و مادر همسرتون رو دعوت کنید خونتون، همسرتون هم باشه. با آرامش، مهربونی تمام، لحن آروم و قشنگ همه چیز رو تعریف کنین، بعد احساس خودتون نسبت به این قضیه رو هم براشون بگین و ازشون راهنمای بخواین، بگین من هر چی شما بگین گوش میکنم، اگه خودتون جای من...
  7. -anjel-

    [IMG]

    [IMG]
  8. -anjel-

    [IMG]

    [IMG]
  9. -anjel-

    سلام، اتفاقا جالب بوده. اکی، منتظر می مونم. ;)

    سلام، اتفاقا جالب بوده. اکی، منتظر می مونم. ;)
  10. -anjel-

    به هر حال اگه پیدا نکردین، من واقعا خوشحالم میشم که بفرستم براتون. :w16: بعدشم که به به... پس تو...

    به هر حال اگه پیدا نکردین، من واقعا خوشحالم میشم که بفرستم براتون. :w16: بعدشم که به به... پس تو مسابقه هم برنده شدین...تبریک تبریک...:w23: حتما اگه براتون امکان داشت، کاری که باهاش تو اون مسابقه شرکت کردین رو بدین بخونم... :redface: کم کم برم... شبتون قشنگ و آروم
  11. -anjel-

    شما چطور؟وقتی عصبانی هستین حرف هایی که میزنین حقیقتند؟یا از روی عصبانیتند؟

    ممنووون.:redface: آره حق با شماست. گریه نکنم بهتره چون ضعف و رنجیدنم رو نشون میده. اما چون خدا رو شکر اطرافیانم دوستم دارن، خوده طرف، یه خورده بعد، از عذاب وجدان کلافه میشه و میاد پیشم و شروع میکنه به دلجویی!!! :redface:
  12. -anjel-

    اووووه انقدر واسه من پیش اومده که برنگردوندن...تازه دو بارش کتابهای با ارزشی بود که از مامان مثل...

    اووووه انقدر واسه من پیش اومده که برنگردوندن...تازه دو بارش کتابهای با ارزشی بود که از مامان مثل فرشته ام که از دنیا رفتن، یادگاری داشتم... اشکالی نداره بگین حلالش و فکر کنین که هدیه دادین بهش. راضی باشین. کتابم که هست، یک نفر رو هم ور راهه پیشرفت فرهنگ یاری کردین! حالا چه کتابی بود؟ من...
  13. -anjel-

    واااای زنده یاد ناصر عبدللهی که من اصلا از بچگی تا همین الان با صداش و کاراش یه حالی ام! :love...

    واااای زنده یاد ناصر عبدللهی که من اصلا از بچگی تا همین الان با صداش و کاراش یه حالی ام! :love: خئئئئئئئئئلی حیف شد که دیگه کار از ایشون نمی شنویم.......... :crying: آره از استاد بهمنی که خیلی خوانده ها خوندن و میخونن...
  14. -anjel-

    دقبقا...، روحش شاد.... استاد بهمنی رو که بععععععله، افتخار دیدنشون رو هم تو نشست های خانه ترانه...

    دقبقا...، روحش شاد.... استاد بهمنی رو که بععععععله، افتخار دیدنشون رو هم تو نشست های خانه ترانه داشتم و چند تا از شعر هاشون که خودشون اونجا خوندن رو ضبط کردم. یعنی اینقدر دوس داشتنی ان............. زنده باشن الهی ی ی
  15. -anjel-

    وااای آره عاشق حس این شعرشم که نوشتین! بعضی تیکه های تو شعراش اینقدر قشنگه که خیلی وقتا دوس...

    وااای آره عاشق حس این شعرشم که نوشتین! بعضی تیکه های تو شعراش اینقدر قشنگه که خیلی وقتا دوس داری تعمیم بدی به لحظه های خودت...
  16. -anjel-

    نه! :redface: راستش از شهرای ایران،جز تهران، شمال، شیراز، مشهد هیچ جای دیگشو نرفتم! :redface...

    نه! :redface: راستش از شهرای ایران،جز تهران، شمال، شیراز، مشهد هیچ جای دیگشو نرفتم! :redface: ایشالا یه وقت بیایم...
  17. -anjel-

    طرفای شما کجا میشه دقیقا؟:D

    طرفای شما کجا میشه دقیقا؟:D
  18. -anjel-

    شما چطور؟وقتی عصبانی هستین حرف هایی که میزنین حقیقتند؟یا از روی عصبانیتند؟

    من اگه خدای نکرده عصبانی بشم، بغض میکنم و بعد اشک میریزم! خسته نباشم؛ نه؟!!
  19. -anjel-

    :w16: جنوب چی؟ بودین؟ من تا حالا نرفتم! اینقد دوس دارم برم........ یعنی من عااااشق منش و مردونگی...

    :w16: جنوب چی؟ بودین؟ من تا حالا نرفتم! اینقد دوس دارم برم........ یعنی من عااااشق منش و مردونگی شونم.
  20. -anjel-

    نامه ای از خداوند............

    ااا خدا؟ پس شکر بعد ناهارم؟ پس چندین بار شکر غروبی ام؟ اون قضیه ی دم میلاد نور؟ به خاطر تو بود دیگه، همون موقع گفتم که! تازشم خدا جونم من و تو که با هم این حرف ها رو نداریم! خودت میدونی که دم به دم عاششششششششقتم!
بالا