زاغکی قالب پنیــــــــــــــری دید" از همان پاستــــوریزه های سفید!
پس به دندان گرفت وپــــرواز کرد روی شـــــــــــــاخ چنار مأوا کرد
اتفاقاً ازآن محــــــــــــــــــل روباه می گذشت و شـــــــد از پنیر آگاه
گفت :اینجا شــــــده فشن تی وی! چه ویوئی !چه...