در دو چشم من نشین،ای آنک از من،من تری
تا قمر را وا نمایم،کز قمر روشن تری
اندر آدر باغ تا ناموس گلشن بشکند
زانکه از صد باغ و گلشن،خوش تر و گلشن تری
تا که سرو از شرم قدت قد خود پنهان کند...
خوب اینکه ناراحتی نداره منو تو با محمد کوچولو میشیم 3تا..به محمد کوچولو پول میدم بره مغازه یه لپ لپ بگیره بازش میکنیم توش یه آدمه با اون میشیم 4تا...حالا بهش پوله بیشترم میدم تا با مغازه داره گاوبندی کنن.یکی یکی تو لپ لپارو ببینن .اونی که توش آدمستو بهش بده یه وقتی لپ لپ خر نده بچه
بله پاسورم باهاش بازی میکنم.البته این سه شبه گناهو نه....پدرسوخته که پدرشم خودم 12تایی منو میکنه تو قوطی بیا بابایی بعدباخاله و یکی دیگه هم جور میکنی یه حکمی بزنیم