نتایح جستجو

منم که دیده به دیدار دوست کردم باز چه شکر گویمت ای کارساز بنده نواز

دل بیمار شد از دست رفیقان مددی / تا طبیبش به سر آریم و دوایی بکنیم

آن بلبلم که چون کشم از دل صفیر گرم / بوی محبت از نفسم میتوان شنید

آخر این ناله سوزنده اثرها دارد / شب تاریک فروزنده سحرها دارد

یار بیگانه مشو تا نبری از خویشم / غم اغیار مخور تا نکنی ناشادم

تا رفت مرا نظر آن چشم جهان بین کس واقف ما نیست که از دیده چه ها رفت مر30!

تا نگردی اشنا زین پرده رمزی نشنوی گوش نا محرم نباشد جای پیغام سروش

هر نقش که دست عقل بندد / جز نقش نگار خوش نباشد

دلم از وحشت زندان بگرفت رخت بر بندم و تا ملک سلیمان بروم

سلام یاری اندر کس نمی بینیم یاران را چه شد دوستی کی آخر امد دوستداران را چه شد

سلام مر30! شما خوبی! نازک آرای تن ساق گلی که به جانش کشتم و به جان دادمش آب ای دریغا به برم میشکند

مژه سیاهت ار کرد به خون ما اشارت / ز فریب او بیاندیش و غلط مکن نگارا

من از روییدن خار سر دیوار دانستمکه نا کس کس نمی گردد بدین بالا نشینی ها

باران باش و ببار .. ولی نپرس این دستان تشنه ازآن کیست؟

آفرینش همه تنبیه خداوند دل است /دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار

دل بیمار شد از دست رفیقان مددی / تا طبیبش به سر آریم و دوایی بکنیم

سلام خوبم مر30! شما خوبی؟

دین و دل به یک دیدن باختیم و خرسندیم در قمار عشق ای دل کی بود پشیمانی

ياس يعني يک بغل خاطره ها قصه ها اما بسي ناگفته ها ياس يعني بوي خوب خواستن ياس يعني يک بغل برخاستن ياس يعني انتها ، آغازها بي دلي در کوچه ها ، در باغها ياس يعني عاشق و معشوق و عشق يا س يعني کوچ کردن سوي عشق ياس يعني کوره سو سوي اميد در دل خسته دلان بي اميد ياس يعني يک غم بي شادي در...

خانه ات كو؟ آن دل ديوانه ات كو؟ روزهاي كودكي كو؟ فصل خوب سادگي كو؟ يادت آيد روزباران،گردش يك روز ديرين؟ پس چه شد ديگر،كجارفت؟ خاطرات خوب و رنگين، در پس آن كوي بن بست، در دل تو،آرزو هست؟ كودك خوشحال ديروز؟ غرق در غم هاي امروز، ياد باران رفته از ياد، آرزوها رفته برباد