نتایح جستجو

کم آوردم! شعر سعدی با ی یادم نمیاد:redface:

:gol:

یار باید که هر چه یار کند بر مراد خود اختیار کند

ای که گفتی هیچ مشکل چون فراق یار نیست گر امید وصل باشد همچنان دشوار نیست

مرسی از همراهی:gol: ان شاءالله بازم مشاعره کنیم.

تنهایی ام بلندتر از ارتفاع توست دارم برای عشق نفس کم می آورم

دلم تنگ است! می دانی، پناهش شانه های توست کمی اشک است درمانش، دل انسان که می گیرد

می روم بی خبر این بار خیالت راحت! تو بمان با دگران یار، خیالت راحت!

درست گفتن که دفاع بد، بهترین حمله ست. شما اگه میخواید از قرآن دفاع کنید راهش این نیست که یه نظریه پر از تناقض و اشتباه رو مطرح کنین تا خلقت دفعی اثبات شه. اصلا کجا و کی گفته که خلقت دفعی با قرآن سازگاری بیشتری داره؟ حوصله نقد کامل مطلبتون رو ندارم؛ هر چند که کل متن کتاب نیست و نقد توی این شرایط...

600 صلوات 646000صلوات

آنچنان در هوای خاک درش می رود آب دیده ام که مپرس

انگار که یک کوه سفر کرده از این دشت انقــــدر که خالی شده بعد از تو جهانم! چه خاطرات که با این شعر زنده نمیشه برام، و چه مرگ ها که با شنیدنش به سراغم نمیاد...

حالا تو نیستی و من مدت هاست به مـــاه پنجـــــــره و هیــــــچ کتاب شعری نگاه نمی کنم...

تو آفتاب و من چو گل آفتاب گرد چشمم به هر کجاست تویی در مقابلم

یک نامه ام بدون شروع و بدون نام امروز هم مطابق معمول، ناتمام

تا از این شهر مه آلود گذشتی رفتی ناله در سینه این فاجعه آباد شکست

هستک..

هورمون

بالاخره برا ادبیاتی ها شاید باشه! اگه قبول نیست یه چیز دیگه بگم؟ دفری باکتر

داستایوفسکی