پس چرا گفتي امروزو شانسي :w20:
دنياي مجازي واسه من كه شده قسمتي از زندگيم شمارو نميدونم دركل دوستي مجازيم بهتر و بيشتر از دوستاي زندگي واقعيمن و فكر نكنم برم از اينجا.... حالا چرا نميدونم
حالمان بد نیست غم کم می خوریم
کم که نه هر روز کم کم میخوریم
آب می خواهم سرابم می دهند
عشق می ورزم عذابم می دهند
خنجری بر قلب بیمارم زدند
بی گناهی بودم و دارم زدند
دشنه نامردی به پشتم نشست
از غم نامردمی پشتم شکست
سنگ را بستندو سگ آزاد شد
یک شب بیداد آمد و داد شد
عشق آمدو تیشه زد بر ریشه ام...
مرا اینگونه باور کن
کمی تنها
کمی بی کس
کمی از یادها رفته
خدا هم ترک ما کرده
خدا دیگر کجا رفته ؟
نمیدانم مرا آیا گناهی هست ؟
که شاید هم به جرم آن
غریبی و جدایی هست