تمام روز را به ياد تو سر كردم،لحظه اي نگاهت از خاطرم نرفت.
به ياد خاطرات شيرين با تو بودن، به ياد تب تند نفسهايت، به ياد شرم كلامت، به ياد هر آنچه نام تو را زنده مي كند!
آنقدر دل تنگم كه قراري برايم نمانده است؛ تنها راه فرار از اين دل خستگي نوشتن بود
من هم آمدم، آمدم كه بنويسم، از تو و از دل...