تو دوران لیسانس که دانشگام تو اهواز بود و از تهران با قطار راهی دانشگاه بودم شب تو تخت طبقه بالای قطار خوابیده بودم. صبح که با زحمت می خواستم بیام پایین یه پام رو رو یکی از تخت های پایین و اونیکی رو روی اون یکی تخت گذاشتم و دولا شدم که کفشم رو از زیر تخت بیرون بیارم خشتک شلوارم با صدای مهیبی به...