امروز صبح تو همون لحظه های اولیه بمب گذاری در چهاربهار خبرش تو خوابگاه پخش شده.همه نگرانند.ما از خوابگاه بیرون نرفتیم.حوصله ام سر رفته.مامان همش زنگ میزنه و آیه و قسم که فاطمه نری تو شهر.بدجور هوای محرم کردم.اینجا محرمش به قول بچه های راست راستکیه.جگر شیر میخواد که بری و برای حسین عزاداری کنی...