قبل از عید با خواهرم بازار بودم با اعتماد به نفس کامل راه میرفتم و میحرفیم دقیقا جلوی دو تا مغازه ای که آشنا بودن با ما من پام لیز خوردو به مثال هندونه ترکیده افتادم و چنان پهن شدم روزی زمین که نگو:D از اونجایی که اینجور مواقع خنده نمیذاره کار دیگه ای انجام بدم اول رو زمین نشستم کلی خندیدم و...