نتایح جستجو

. #آیه . وباز به ساعتم نگاه می کنم. به شرم دستان خالی ام. به بی تابی قطرات باران. و باز صدای خمپاره بوی پول,رنگ خون تصویر قهقه از پشت میز وباز کودکانی خاکی,درسینه ام اشک می ریزند. مادری میان خرابه های جانم مویه می کند. پدری در بام ذهنم دق می کند, سقوط می کند.... و باز بغضم را می خورم و تکه...

سلام شکر خدا شما خوبین؟ باد در گوش هایم می وزد هوای ناکجا آباد کرده ام. جایی دور جایی نزدیک جایی برای رفتن و رفتن و رفتن چه بی رحمانه بر خودم سخت می گیرم...

سلام. اومدم بگم مسیر ثبت نام و پیدا کردم. امروز خیلی اتفاقی توی اینستا بوسیله یکی از پیج های اردوهای جهادی دانشگاه شهرمون درخواست پیج دادن.وقتی دیدم خیییلیییی خوشحال شدم ادرس و شماره تلفنشون گرفتم تا فردا به امید خدا برم ببینم من که دانشجو نیستم ثبت نام می کنن.دعا کنین بشه.دعا کنین قبول کنن...

به امید روی تو امدم ...که مگر ز تو کامروا شوم نه رها ز بند هوا شدم ...نه ز یار کامروا شدم نه چنان دچار بلا شدم ... که دگر به فکر دوا شوم همه روزه، روزی من غم است ... همه ی شبم، شب ماتم است نه چنان کمند تو محکم است ... که امید ان که رها شوم نه مرا به خویش دهی، رهی ... نه ز خویشتن دهی اگهی...

تو ده روز کار خیلی سخت تر میشه اما غیرممکن نیست. فکر می کنم اگر بشه کاری کرد که تو این ده روز اهالی یک منطقه با مطالعه آشتی داد البته مطالعه کتاب خوب که اونم باز تعریف خودش و داره یه قدم خوبه. بعدش من خیلی از سر بی میلی بعد کلیییی وقت اومدم باشگاه این تایپیک و دیدم یکم جون گرفتم الان میشه کسی...

بسم الله والا من تجربه شرکت در اردوهای جهادی ندارم. فقط چندتا مستند که درباره همین موضوع از شبکه سه پخش شد و دیدم و واقعا خوشحال شدم. خودم قبلا در اردوهای راهیان نور چه به صورت خادم چه زایر شرکت داشتم. و می دونم اردوهای جهادی خیلی متفاوته. اما طبق دیده ها و شنیده هایی که داشتم مطلبی که به ذهنم...

اول اینکه دیدم اینجا تبریکِ توله پی منم تولد مبارک میگم بسیااااااار و مصادف شده با ماه رمضون این فال نیکِ دوم متنم و فکر می کردم که خیلیی خوبه و منظمِ اگه این نشون دهنده ی ذهن شلوغ پلوغم هست پس وااااای به حال اون یه عالمه متن درب داغون که نوشتم سوما که خییییییلیییییی دعا چهارم و پنجم هم چی بگم...

کسی نخونده که. این اسم متن هست. بله خودم نوشتم.از قلمم پرید بیرون.

. . آهنگ هستی. درست در همون لحظه که خیال می کنی دیگه نمی تونی . درست در همون لحظه که میبینی کسی و نداری و خیال می کنی تنهایی. درست در همون لحظه باید آگاهانه شروع کنی. . حتی اون زمانی که در روزمرگی غرقی یا در یک مشکل بزرگ سردرگمی یا خودت و مبتلا به یک آرزو دست نیافتنی میبینی داری حرکت می...

. . آهنگ هستی. درست در همون لحظه که خیال می کنی دیگه نمی تونی . درست در همون لحظه که میبینی کسی و نداری و خیال می کنی تنهایی. درست در همون لحظه باید آگاهانه شروع کنی. . حتی اون زمانی که در روزمرگی غرقی یا در یک مشکل بزرگ سردرگمی یا خودت و مبتلا به یک آرزو دست نیافتنی میبینی داری حرکت می...

الهی من کانت محاسنه مساوی فکیف لا تکون مساویه مساوی؟ خداوندا، کسی که نیکویی هایش زشت است، چگونه بدی های او ناشایست نخواهد بود؟ تمایلات نفسانی ما، حرکات و سکنات ما را پسندیده جلوه می دهد. کردارهایی را انجام داده و آنها را با قیافه زیبا و خوشایند به دیگران - حتی گاهی به خودمان هم - جلوه گر می...

🌹🌹🌹🌹🌹🌺🌺🌺🌺🌺

سلام هستم یه کوچولو فقط پیرتر شدم😊

خدا خیلی خیرتون بده

صدا شده ام چنان حقیقتی کودکانه درگوش باد دویده ام آوازم را از شاخه های لرزان بشنوید وای از آن روزی که عشق و زیبایی به اسارت من هایمان دربیایید.

و بعضی ادم ها چقدرررررر از خود خوب خوبترند. کمیاب اند نایاب اند نازنین اند مثل برف همین روزهای پایانی پاییز لطیف وخنک و کوتاه اند. تکبری ندارند اما در رفتارشان سنگین اند. درشتی نمیکنند و نیک سخن میگویند باری بر روی شانه ات نمی شوند. بغضی درون گلویت نمی کارند. سینه ات را سنگین نمیکنند. برعکس...

وقتی روی زمین میان این همه هستی نمی دانی چگونه بگویی وقتی نمی دانی اصلن به که بگویی که قضاوت نکند که بفهمد که بماند ازگفتن هر کلمه هر حرف هر واژه هر اه انچنان هراس داری که گویی در ظلمات سرگردانی. دوست می داری دوست می داری دوست می داری هر ادم هر انسان هر موجودی را دوست می داری. زندگی را...

می دونی مشکل و بدبختی اصلی ادمهای صاف وساده تو زمونه ما چیه؟ غیر قابل باورن البته این مشکل ادمهاای ساده نیست این مشکل اون اکثریت ادمهاس که همه چیز رو پیچیده میبین. تو همه چیز شک دارن حتی تو طبیعت و گاهی اینقدر بی فکری میکنن که به کارهای خدا هم شک می کنن. وقتی یه ادم صاف و ساده میبینن میگن...

برف می بارد. زمین شهرمان یکدست سفید شده برف ها زیر قدم های کوتاهم قیریژ قیریژ می کنند. انگار همه چیز تمیز شده وادمها هم... محتاطانه تر گام برمی دارند. شانه هایشان را جمع کرده اند لای لباسهایشان فرو رفتند دماغ هایشان سرخ شده و چشم ها و گونه هایشان نسبت به روزهای دیگر حالتی متفاوت گرفته. فکر می...