نتایح جستجو

ممنونم مهربانو جان

ای خداوندگارااااا :cry::cry::w22: کی بشه گازش بزنم واسش رو دستش ساعت و انگشتر درست کنم! خدا کنه شبیه خودِ بیریخت کج و کوله ش نشده باشه! :w07:

‏تو زیباترین انتخاب چشم‌هایم هستی

خا! :w39:چیزناله اسپم نکن تو تولد من!:w00::w00::w00:

‏گفت: مرغی را که بر سیخ زده‌ باشند و به آتش می‌گردانند، حاجت نبوَد از او پرسیدن که: چونی؟ • عطار نیشابوری؛ تذکرة الاولیا

ها نصف بیشتر پسرای ادبیات کلا وایب دختر میدادن، تو دیگه رسما ترکونده بودی لامصب! :w25: :w02: آهااای ایهاالناااس! این بچه متولد ۱۰ مرداده، من نبودم بش تبریک بگین :w06:

خدایی چه فعل و انفعالاتی در مغز کوچکت رخ داد چنان نام کاربری ای برگزیدی مرد حسابی؟! :w02: بعد تازه پروفتم قفل و بند داشت، واس تولد یکی از بچا مجبور شدم پ.خ کارت دعوت بفرستم(خعلی پیگر بودیم تو دعوت)! عینوهو برج زهرمار اعلام جنسیت نمودی و قطر چشام فزونی عجیبی یافت!:eek::eek::eek::surprised:

شیرین ترین نغمه؛ ممنونم که هستی، همون شکلی هستی، قشنگ و لطیف و مهربون و ادبی، همون شکلی تبریک گفتی، همون شکلی اینجا موندی تا یکی که بر میگرده کمتر غریبگی کنه .. دلت گرم رفیق:heart:

مخسیات بیکران :w27: ها تازه یه عطار داشتیم دوگانه بود! پسر رزا بود، مامانِ سایه! :w25::w25::w25: تازه سایه بانو خودش مامان گلابِ کل باشگاه بود. اونوقت مامان خودش عطار بود، باباش مریم :w15::w07::w07::w07: پ ن: :heart: واسه آواتارت...

سپاسگزارم :gol:

وای علیرضا اصلا فک نمیکردم تو و زوینا هم از اون زمان بودین.. تازه زوی نام کاربریشو تغییر هم داده بوده!:eek: ولی تو نه! غش غش غش:w02: ولی همکاری از سال بعدش اومده و آغازگره، سال بعدی فک کنم زوی بوده، بعدتر هم که من نبودم بیژن خان طبق معمول مرام کُش فرمودن:redface: امسال هم که خودم :smoke::D راسی...

مخسی مادام:w40: عه خوب شد گفتی، خواهر ِ وحید گامبالوی کچل بی دندون یه وری هم بودم..:w12: خبر داری ازش؟! عمه شدم عایا؟!:cry:

سیا اولین رفیق ِ من تو باشگاه بود و یه نقطه عطف بزرگ .. کسی که منو به دنیای تالار ادبیات کشوند .. با سایه آشنا کرد و بعد بقیه رفیق ناب فاب هایی که یه تیم شدیم به نام اراذل ادبیات. خوشحالم که این تاپیک از سیاوش واسم به یادگار مونده و رفیقام هر بار یکیشون که جسارتش اون سال بیشتر بود اومد و واسه...

برای ریفیخ ۱ شهریوریم