نتایح جستجو

:biggrin:;)عاااااااااااااااشقتم حسین

سلام مجتبا آواتارو داری؟ :lol:

:smile::smile: ما که همه جوره ارادتمندیم هم به شما هم به اینجا;)

سلام آقا مجتبی;) خوبی؟ بی خبریم ازت...نیستی:(کجاایی؟! راستی...اینم یه جورشه دیگه;) جور جالبی بود مثل همیشه خوشحالم کردی:redface:

جالبه! تو از کجا خبردار شدی روتو زمین انداختم یا نه؟!!!!!!!!!!!!

:razz:

عافیت؟!!!!!!!!!!!!!!:w25: خیلی دارین این باشگاهو تحویل میگیرین:razz:

:hate:

سلام خوبی؟ مهناز من با خودم یه قرارایی داشتم پروژمو تازه دیروز تحویل دادم ازین به بعد کمتر میام اینورا دوستم ندارم کسی بم بگه بی معرفت همین

ممنون:gol: راستش واسه پرسپکتیو کتاب زیاده؛من خودم پرسپکتیو زدنو از کتاب یاد نگرفتم؛یه سری اصول سادست که باید یاد بگیری و تو همه موارد هم بکار میان،تمرین داشته باشی دستت راه میفته و دیگه اون اصول میشن عادت و رویه،کتابای معماری هنرستان،مثل ترسیم فنی و هندسه مرایا فکر کنم بهتر باشه واسه اسکیس هم...

جالبه آخه تی وی ما کلن مطلق میبینه همه چیو حتی یه بار نشده توی سریال دختر چادری نقش منفی و بدمن ماجرا باشه هرچند بفرض حالم اگه کارگردانی جرئت همچین ریسکیو پیدا کنه؛خیلیا اعتراض میکنن؛که چرا حرمت چادریارو نگه نمیدارین؛انگار مانتوییا حرمت ندارن:razz:

وقتی خوب شرو نشده و خوب پیش نرفته چطور توقع دارین خوب تموم بشه؟!!!! ازین سریالای میاندلش پیدا بود؛ماستمالیزیشن؛آب بندی..چی بگم آخه فقط یه نکته جالب داشت اونم اینکه این دختره بیتا؛گاهی وقتا فکر میکرد هنوز کارکتر شیطانو داره بازی میکنه؛با اون نگاهای مرموزش؛خدا نکنه این آدمای ناشی درگیر یه نقش بشن...

ممنون بخاطر جداسازیت؛مام کم از بابلیا نکشیدیم تو یونی :d بهرحال خدا صبرت بده:smile: من به نمایندگی از مردم شاهی از لطفت ممنونم سر بزن به شهر دو وجبی ما؛یه تور مجانی میبریمت؛تو 24 ساعت 24 دور تو کل شهر دور میزنیم:d خب آقا مجتبی بیشتر ازین مزاحمت نمیشم تا بعد های بهترتر صبح بخیر;)

اتفاقا تو فامیلیمم نور داره؛:smile:اون هاله نور که بعضیا میگفتن،در اصل دور ما بود،کش رفتن ازمون:d ممنونتم؛تو ام خوابای با سچریشن 100 درصد ببینی;)

میگم آپو که میبینی جای مارو هم خالی کن،هاپو هم چاخان کردم،عمرن به باحالیه برنی نیست،شمالی جماعت یه چیز دیگست:smile:خودت که بهتر میدونی:D ولی خدایی بیا و حساب بابل و از مازندران جدا کن;)

آره پشتک زده:biggrin: یه مدت شفا گرفته بودم که دوباره شب بیداریام اود کرد الانم بیشتر طول روزم به خواب میگذره

مجتبی؛با اجازت من برم مثل همیشه خیلی خوشحال شدم از مصاحبت دوست فهیمی مثل تو:smile: پروفایلم منور شد بازم بهم سر بزن

برنیو میگی؟!! همون معلمه که میگفت...من نمیدونم چطوری اینکارو میکنه که!!!!:biggrin: کلیپشم یه مدت تو گوشیم بود جنوبیه هم باحال بود؛اصلن یکی از جذابیتای این جور کارتونا اصتفاده از لهجه ما شمالیای بینوا تو بعضی از شخصیتای جالبه داستانه:biggrin:+ترکها کمپانی هیولاهارو ببین؛و آپ رو هم از دست نده،یه...

اهل کارتونای روزم هستی؟! مثل آپ و .... هرچند کارتونای قدیمی یه چیز دیگن؛یه سری داشتیم با مامانم یه بحث جدی میکردیم؛یهو دیدیم تی وی داره ای کیو سان نشون میده...بحث کلن تعطیل شد؛میخ شده بودم به امید اینکه یه بار دیگه عروسک بارانو ببینم ایمیلمو با پخ میفرستم برات

نه...خوکاش واقعی بودن 1984 هم مال اوروله؟! راستی گفتی کارتون،تو همون نوجوونیام سرود کریسمس دیکنزو خونده بودم؛چند هفته پیش کارتونش اومد بیرون؛منم که دیوانه کارتون؛حالا یه چیزی پیدا کردم که برام خاطره انگیزم بود؛خلاصه خیلی تماشاش چسبید،دیدن صحنه هایی که خیلی قدیما تجسمشون کرده بودم