نتایح جستجو

از کسی که دلش گرفته نپرسید چرا ؟ آدمها وقتی نمی تونن دلیل ناراحتی شون رو بگن دلشون بیشتر می گیره ...!

قافیه به قافیه باختم برگ به برگ واژه به واژه و اینک تنها داشته من حس تلخ نداشته هایی است که شعر نمی شود ، اما آوار می شود ، اتاق بی در و پیکر را ... چقدر خوب است که دلتنگم چقدر خوب است که چیزی ندارم تا از دست بدهم چقدر خوب است که بغض دارم من نه شاعرم و...

مــلـــودے آرام بـــود . . . ســڪـوت ِ زیـبــایے فـــــریـاد مــیـزد . . . خــسـتـه اے مــشـغــول ِ نــوشـتــن بــود . . . ضـجّــه مــے زد ُ مـے نــوشــت . . . غـــرق بــود در ڪـتـاب هـایـے ڪـه هـنــوز بـرگے را ورق نـزده بـود . . . بـاران سیـلے مے زد بـر اطــاق زیـر بـامے ڪـه شیـروانـیـش ، بـه...

غصه مــــرا خورد… وقتی دیدم دست به سینه ایستادی…! تمام راه را برای اغوشــــــت دویـــــــــده بودم …

یکــــــــــ بار که تنــــــــــها بمانی یکــــــــــ بار که بشکنـــد دلتــــــــــ غرورتــــــــــ اعتمادتــــــــــ همین یکــــــــــ بار کافیســـت تا یکــــــــــ عمـــر از پشتــــــــــ نگاهـــی ترک خورده به آدمهــا بنگری ...! همین یكــــــــــ بار كافیســـت تا دیگر هیــچ نگاهــــــــــی...

خداوندا از بچگی به من آموختندهمه را دوست بدار حال که بزرگ شده ام و کسی را دوست می دارم می گویند: فراموشش کن

بعضی جمله ها هستن به مرور تبدیل به دروغ می‌شنمثله : « پنیر تازه رسید» رو شیشه‌ی بقالی...یا مثله «دوست دارم»!!!

چرا می گویند « ها » نشانه جمع است ؟!؟وقتی با « تن» جمع ببندی...“تنها” خودت می مانی و خودت!!!

سلام کجاییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی؟

. . حافظ هم از من کلافه است ! بس که آمدنت را فال گرفتم !

. . از این غم‌انگیزتر !؟ شعرهای مرا برای معشوق خودت بخوانی و من برای تو فقط شاعری باشم با نام مستعار ...

. . نمی دانم چرا بین این همه آدم پیله کرده ام به تو شاید فقط با تو پروانه میشوم

. . بیا تا آسمان هنوز گریه می ‌کند روی سنگفرش ِ خیابان برقصیم حرف ِ مَردُم بـه یک استکان چای ِ داغ نمی اَرزَد وقتی از موهای خیس ِ من شعر چکّه کُنَد روی لـب هــــــای تــو

. . سرد بودم ... اما نه آنقدر ک کوچ کنی، باور کن هیچ قشلاقی قد ِ آغوش ِ من گرم نیست...

. . زندگی باور دریاست در اندیشه ماهی در تنگ.

. . دلم شور میزند نکند این شبها کسی تو را آرزو کند و دعایش مستجاب شود.

. . تو هیتلری با چشم‌های نازی‌ات به همه حمله کردی جز منی که آریایی بودم .

. . میخواهم خودم را بزنم به آن راه…… همان راهی که تو همیشه از آن میرفتی….. شاید دوباره همدیگر را دیدیم.

. . معجزه‌ها با باد رفته‌اند … و چشمانی که چشم مرا گرفت … همیشه در حاشیه‌ی آینه جا ماند … و پشت پنجره چقدر نیامد … آنکه قرار بود …

. . زنــدگی بهانه است! من هوا را به امیدِ هم نفــسی با تـ♥ـو تنــفس می کنــم.