بازی آخر
بازی آخر
نویسنده: وحید مهدی زاده
اتوبوس نگه داشت. شاگر شوفر، زوری به صدایش داد و گفت: «یک ربع نماز، ناهار و دستشویی» مرد چاقی که ظاهری اتو کشیده و شیک داشت و همان جلوی اتوبوس نشسته بود، گفت: «توی یه ربع نمیشه حتی یکی از این کارها را درست و درمان، طوری که قشنگ به دل آدم بچسبه...