نتایح جستجو

دیشب گله زلفش با باد همی‌کردم گفتا غلطی بگذر زین فکرت سودایی صد باد صبا این جا با سلسله می‌رقصند این است حریف ای دل تا باد نپیمایی

نی می نالد همی ،بر وصل رسیدی آدمی گر خویش خویش ویران کنی، گر تو بمانی بر دمی ***my own***

دوستان يك فونت ميخواهم كه از لحاظ بلندي با انگليسي هم قد باشدمثلاين اگر AWM

منشور اگر كه نور هفت رنگ كند با قوس قزح به چند نيرنگ كند هر هفت ز يك آمد و آخر يك شد يك يك چو شوند روي درجنگ كند ***my own***

وقت سحر است خیز ای مایه ناز نرمک نرمک باده خور و چنگ نواز کانها که بجایند نپایند بسی و آنها که شدند کس نمیاید باز

يكي رو ميشناسم 35 سال پيش دانشجو بود تليت نوشابه ونون ماست ميخورد و هركاري حتي عملگي ميكرد هنوزم ازدواج نكرده هنوزم نون وماست ميخوره هنوزم خودكشي نكرده

یک جرعه می کهن ز ملکی نو به وز هرچه نه می طریق بیرون شو به در دست به از تخت فریدون صد بار خشت سر خم ز ملک کیخسرو به

ترکيب طبايع چون بکام تو دمي است رو شاد بزي اگرچه برتو ستمي است با اهل خرد باش که اصل تن تو گردي و نسيمي و غباري و دمي است

از دي که گذشت هيچ ازو ياد مکن فردا که نيامده ست فرياد مکن برنامده و گذشته بنياد مکن حالي خوش باش و عمر بر باد مکن

ياران همنشين همه از هم جدا شدند ماييم و آستانه دولت پناه تو حافظ طمع مبر ز عنايت که عاقبت آتش زند به خرمن غم دود آه تو ***مولانا***

راه طریقت شده این ،جز دو سه دم ،هیچ مبین دی شد و مآل محال ،دربیاب یک ،چند همین ***my own***

يک دل بنما که در ره او بر چهره نه خال حيرت آمد نه وصل بماند و نه واصل آن جا که خيال حيرت آمد

رقصيدن سرو و حالت گل بی صوت هزار خوش نباشد با يار شکرلب گل اندام بی بوس و کنار خوش نباشد

دود ز شمع رقص كنان گرچه زشت دانه بد در ره پروانه كشت ليك ازل داد به شمع نور ونار عاشق رويش نرود بركنار ***my own***

تق تق تق تق ميزنه عزرائيل واسه چي واسادي اينجا بي دليل شادي رفته شده غم تبديل همه ول معطليم ديگه تعطيل

ياري نكند كس، گلي را، جز، خاري زكنار عاشق او كه باشد، به دشمن، كه گويد زنهار گل كه پژمرد، كنارش، به خوشيها بنشست پروانه چو شهدش ،بنوشيد ،نديدش انگار ***my own***

تمنا تمنا راه نما به مبنا امانا امانا كو كو پاسبانا ***my own***

عیش هاتان نوش بادا هر زمان ای عاشقان وز شما کان شکر باد این جهان ای عاشقان نوش و جوش عاشقان تا عرش و تا کرسی رسید برگذشت از عرش و فرش این کاروان ای عاشقان از لب دریا چه گویم لب ندارد بحر جان برفزوده ست از مکان و لامکان ای عاشقان ما مثال موج ها اندر قیام و در سجود تا بدید آید نشان از بی...

توبه كردم صد هزاران مستجابش كي كني گنه راكي ببخشايي درحجابش كي كني ***my own***

اگه گذشته وآينده رو ول كني و حالا رو بچسبي مردن برات مثل ماست خيار خوردنه فرقي نميكنه