نتایح جستجو

  1. @ RESPINA @

    کوچه های تنهایی

    تو به من خندیدی و نمی دانستی من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیم باغبان از پی من تند دوید سیب را دست تو دید غضب آلوده به من کرد نگاه سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک و تو رفتی و هنوز سالهاست که در گوش من آرام آرام خش خش گام تو تکرار کنان می دهد آزارم و من اندیشه کنان غرق...
  2. @ RESPINA @

    جمله های كوتاه با يك دنيا معنا

    اگر نمیخواهی هرگز دروغ بشنوی هیچ گاه جهت شنیدن حقیقت تلاش نکن....
  3. @ RESPINA @

    سلام بهار جان خوبی؟ امیدوارم شما هم سال خوبی داشته باشی... در خصوص پایان نامه شما یه سری مطالب...

    سلام بهار جان خوبی؟ امیدوارم شما هم سال خوبی داشته باشی... در خصوص پایان نامه شما یه سری مطالب دارم در خصوص مجتمع مسکونی های بزرگ که بیشترش در مورد مشهد چون تحقیقات در خصوص آب و هوا ، منطقه در مورد سایه اندازی و دسترسی ها مناطق مشهد ولی فایل در خصوص چیدمان و سایت پلان دارم واست میل میکنم...
  4. @ RESPINA @

    سلام برادر من.... مرسی لطف کردی ببخشید دیر جواب میدم انشاالله سال خوب و خوشی در کنار خانواده...

    سلام برادر من.... مرسی لطف کردی ببخشید دیر جواب میدم انشاالله سال خوب و خوشی در کنار خانواده داشته باشی...
  5. @ RESPINA @

    حرف‌هائی هست برای نگفتنو ارزش عمیق هر کسی به اندازه‌ی حرف‌هائی است که برای نگفتن دارد! و...

    حرف‌هائی هست برای نگفتنو ارزش عمیق هر کسی به اندازه‌ی حرف‌هائی است که برای نگفتن دارد! و کتاب‌هائی نیز هست برای نـنوشتن و من اکنون رسیده‌ام به آغاز چنین کتابی که باید قلم را بـِکـَنم و دفتر را پاره کنم و جلدش را به صاحبش پس دهم و خود به کلبه‌ی بی در و پنجره‌ای بخزم و کتابی را آغاز کنم که نباید نوشت!
  6. @ RESPINA @

    حرف‌هائی هست برای نگفتنو ارزش عمیق هر کسی به اندازه‌ی حرف‌هائی است که برای نگفتن دارد! و...

    حرف‌هائی هست برای نگفتنو ارزش عمیق هر کسی به اندازه‌ی حرف‌هائی است که برای نگفتن دارد! و کتاب‌هائی نیز هست برای نـنوشتن و من اکنون رسیده‌ام به آغاز چنین کتابی که باید قلم را بـِکـَنم و دفتر را پاره کنم و جلدش را به صاحبش پس دهم و خود به کلبه‌ی بی در و پنجره‌ای بخزم و کتابی را آغاز کنم که نباید نوشت!
  7. @ RESPINA @

    حرف‌هائی هست برای نگفتنو ارزش عمیق هر کسی به اندازه‌ی حرف‌هائی است که برای نگفتن دارد! و...

    حرف‌هائی هست برای نگفتنو ارزش عمیق هر کسی به اندازه‌ی حرف‌هائی است که برای نگفتن دارد! و کتاب‌هائی نیز هست برای نـنوشتن و من اکنون رسیده‌ام به آغاز چنین کتابی که باید قلم را بـِکـَنم و دفتر را پاره کنم و جلدش را به صاحبش پس دهم و خود به کلبه‌ی بی در و پنجره‌ای بخزم و کتابی را آغاز کنم که نباید نوشت!
  8. @ RESPINA @

    حرف‌هائی هست برای نگفتنو ارزش عمیق هر کسی به اندازه‌ی حرف‌هائی است که برای نگفتن دارد! و...

    حرف‌هائی هست برای نگفتنو ارزش عمیق هر کسی به اندازه‌ی حرف‌هائی است که برای نگفتن دارد! و کتاب‌هائی نیز هست برای نـنوشتن و من اکنون رسیده‌ام به آغاز چنین کتابی که باید قلم را بـِکـَنم و دفتر را پاره کنم و جلدش را به صاحبش پس دهم و خود به کلبه‌ی بی در و پنجره‌ای بخزم و کتابی را آغاز کنم که نباید نوشت!
  9. @ RESPINA @

    حرف‌هائی هست برای نگفتنو ارزش عمیق هر کسی به اندازه‌ی حرف‌هائی است که برای نگفتن دارد! و...

    حرف‌هائی هست برای نگفتنو ارزش عمیق هر کسی به اندازه‌ی حرف‌هائی است که برای نگفتن دارد! و کتاب‌هائی نیز هست برای نـنوشتن و من اکنون رسیده‌ام به آغاز چنین کتابی که باید قلم را بـِکـَنم و دفتر را پاره کنم و جلدش را به صاحبش پس دهم و خود به کلبه‌ی بی در و پنجره‌ای بخزم و کتابی را آغاز کنم که نباید نوشت!
  10. @ RESPINA @

    حرف‌هائی هست برای نگفتنو ارزش عمیق هر کسی به اندازه‌ی حرف‌هائی است که برای نگفتن دارد! و...

    حرف‌هائی هست برای نگفتنو ارزش عمیق هر کسی به اندازه‌ی حرف‌هائی است که برای نگفتن دارد! و کتاب‌هائی نیز هست برای نـنوشتن و من اکنون رسیده‌ام به آغاز چنین کتابی که باید قلم را بـِکـَنم و دفتر را پاره کنم و جلدش را به صاحبش پس دهم و خود به کلبه‌ی بی در و پنجره‌ای بخزم و کتابی را آغاز کنم که نباید نوشت!
  11. @ RESPINA @

    حرف‌هائی هست برای نگفتنو ارزش عمیق هر کسی به اندازه‌ی حرف‌هائی است که برای نگفتن دارد! و...

    حرف‌هائی هست برای نگفتنو ارزش عمیق هر کسی به اندازه‌ی حرف‌هائی است که برای نگفتن دارد! و کتاب‌هائی نیز هست برای نـنوشتن و من اکنون رسیده‌ام به آغاز چنین کتابی که باید قلم را بـِکـَنم و دفتر را پاره کنم و جلدش را به صاحبش پس دهم و خود به کلبه‌ی بی در و پنجره‌ای بخزم و کتابی را آغاز کنم که نباید نوشت!
  12. @ RESPINA @

    حرف‌هائی هست برای نگفتنو ارزش عمیق هر کسی به اندازه‌ی حرف‌هائی است که برای نگفتن دارد! و...

    حرف‌هائی هست برای نگفتنو ارزش عمیق هر کسی به اندازه‌ی حرف‌هائی است که برای نگفتن دارد! و کتاب‌هائی نیز هست برای نـنوشتن و من اکنون رسیده‌ام به آغاز چنین کتابی که باید قلم را بـِکـَنم و دفتر را پاره کنم و جلدش را به صاحبش پس دهم و خود به کلبه‌ی بی در و پنجره‌ای بخزم و کتابی را آغاز کنم که نباید نوشت!
  13. @ RESPINA @

    حرف‌هائی هست برای نگفتنو ارزش عمیق هر کسی به اندازه‌ی حرف‌هائی است که برای نگفتن دارد! و...

    حرف‌هائی هست برای نگفتنو ارزش عمیق هر کسی به اندازه‌ی حرف‌هائی است که برای نگفتن دارد! و کتاب‌هائی نیز هست برای نـنوشتن و من اکنون رسیده‌ام به آغاز چنین کتابی که باید قلم را بـِکـَنم و دفتر را پاره کنم و جلدش را به صاحبش پس دهم و خود به کلبه‌ی بی در و پنجره‌ای بخزم و کتابی را آغاز کنم که نباید نوشت!
  14. @ RESPINA @

    حرف‌هائی هست برای نگفتنو ارزش عمیق هر کسی به اندازه‌ی حرف‌هائی است که برای نگفتن دارد! و...

    حرف‌هائی هست برای نگفتنو ارزش عمیق هر کسی به اندازه‌ی حرف‌هائی است که برای نگفتن دارد! و کتاب‌هائی نیز هست برای نـنوشتن و من اکنون رسیده‌ام به آغاز چنین کتابی که باید قلم را بـِکـَنم و دفتر را پاره کنم و جلدش را به صاحبش پس دهم و خود به کلبه‌ی بی در و پنجره‌ای بخزم و کتابی را آغاز کنم که نباید نوشت!
  15. @ RESPINA @

    حرف‌هائی هست برای نگفتنو ارزش عمیق هر کسی به اندازه‌ی حرف‌هائی است که برای نگفتن دارد! و...

    حرف‌هائی هست برای نگفتنو ارزش عمیق هر کسی به اندازه‌ی حرف‌هائی است که برای نگفتن دارد! و کتاب‌هائی نیز هست برای نـنوشتن و من اکنون رسیده‌ام به آغاز چنین کتابی که باید قلم را بـِکـَنم و دفتر را پاره کنم و جلدش را به صاحبش پس دهم و خود به کلبه‌ی بی در و پنجره‌ای بخزم و کتابی را آغاز کنم که نباید نوشت!
  16. @ RESPINA @

    حرف‌هائی هست برای نگفتنو ارزش عمیق هر کسی به اندازه‌ی حرف‌هائی است که برای نگفتن دارد! و...

    حرف‌هائی هست برای نگفتنو ارزش عمیق هر کسی به اندازه‌ی حرف‌هائی است که برای نگفتن دارد! و کتاب‌هائی نیز هست برای نـنوشتن و من اکنون رسیده‌ام به آغاز چنین کتابی که باید قلم را بـِکـَنم و دفتر را پاره کنم و جلدش را به صاحبش پس دهم و خود به کلبه‌ی بی در و پنجره‌ای بخزم و کتابی را آغاز کنم که نباید نوشت!
  17. @ RESPINA @

    حرف‌هائی هست برای نگفتنو ارزش عمیق هر کسی به اندازه‌ی حرف‌هائی است که برای نگفتن دارد! و...

    حرف‌هائی هست برای نگفتنو ارزش عمیق هر کسی به اندازه‌ی حرف‌هائی است که برای نگفتن دارد! و کتاب‌هائی نیز هست برای نـنوشتن و من اکنون رسیده‌ام به آغاز چنین کتابی که باید قلم را بـِکـَنم و دفتر را پاره کنم و جلدش را به صاحبش پس دهم و خود به کلبه‌ی بی در و پنجره‌ای بخزم و کتابی را آغاز کنم که نباید نوشت!
  18. @ RESPINA @

    حرف‌هائی هست برای نگفتنو ارزش عمیق هر کسی به اندازه‌ی حرف‌هائی است که برای نگفتن دارد! و...

    حرف‌هائی هست برای نگفتنو ارزش عمیق هر کسی به اندازه‌ی حرف‌هائی است که برای نگفتن دارد! و کتاب‌هائی نیز هست برای نـنوشتن و من اکنون رسیده‌ام به آغاز چنین کتابی که باید قلم را بـِکـَنم و دفتر را پاره کنم و جلدش را به صاحبش پس دهم و خود به کلبه‌ی بی در و پنجره‌ای بخزم و کتابی را آغاز کنم که نباید نوشت!
  19. @ RESPINA @

    حرف‌هائی هست برای نگفتنو ارزش عمیق هر کسی به اندازه‌ی حرف‌هائی است که برای نگفتن دارد! و...

    حرف‌هائی هست برای نگفتنو ارزش عمیق هر کسی به اندازه‌ی حرف‌هائی است که برای نگفتن دارد! و کتاب‌هائی نیز هست برای نـنوشتن و من اکنون رسیده‌ام به آغاز چنین کتابی که باید قلم را بـِکـَنم و دفتر را پاره کنم و جلدش را به صاحبش پس دهم و خود به کلبه‌ی بی در و پنجره‌ای بخزم و کتابی را آغاز کنم که نباید نوشت!
  20. @ RESPINA @

    سلام خوبی نغمه جان... من چند وقته از گلابتون خبر ندارم میخواستم ببینم شما خبر داری ازش؟

    سلام خوبی نغمه جان... من چند وقته از گلابتون خبر ندارم میخواستم ببینم شما خبر داری ازش؟
بالا