You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser.
-
من و شمع صبحگاهی سزد ار بهم بگرییم
که بسوختیم واز ما بت ما فراغ دارد
-
حال ما در فرقت جانان و ابرام رفیق
جمله میداند خدای حال گردان غم مخور
-
یاد باد آنکه زما وقت سفر یاد نکرد
بوداعی دل غمدیده ما شاد نکرد
-
گوهری کزصدف کون و مکان بیرون بود
طلب از گمشدگان لب دریا میکرد
-
ما نه مردان ریائیم و حریفان نفاق
آنکه او عالم سر است بدینحال گواه
-
می خور که هر که آخر کار جهان بدید
از غم سبک درآمد و رطل گران گرفت
-
روزی گذشت پادشهی از گذر گهی
فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خواست
-
دلی همدردو یاری مصلحت بین
که استظهار هر اهل دلی بود
-
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی
دیوانه تو هر دو جهان را چه کند
-
اگر روم زپیش فتنه ها بر انگیزد
ور از طلب بنشینم به کینه بر خیزد
-
من بخال لبت ای دوست گرفتار شدم
چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم
-
بازین چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
-
دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای
فرشته ات به دو دست دعا نگه دارد
-
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتندو به پیمانه زدند
-
شب علی دید و ز نزدیکی دید
گر چه او نیز به تاریکی دید
-
شب زاسرار علی آگاه است
دل شب محرم سرالله است
-
میان ماه من تا ماه گردون
تفاوت از زمین تا آسمان است
-
مزن بر سر ناتوان دست زور
که روزی درافتی به پایش چو مور
-
یا رب مباد آنکه گدا معتبر شود
گر معتبر شود زخدا بیخبر شود
-
ماه فرو ماند از جمال محمد
سرو نباشد به اعتدال محمد