نتایح جستجو

  1. alijan

    مشاعرۀ سنّتی

    من و شمع صبحگاهی سزد ار بهم بگرییم که بسوختیم واز ما بت ما فراغ دارد
  2. alijan

    مشاعرۀ سنّتی

    حال ما در فرقت جانان و ابرام رفیق جمله میداند خدای حال گردان غم مخور
  3. alijan

    مشاعرۀ سنّتی

    یاد باد آنکه زما وقت سفر یاد نکرد بوداعی دل غمدیده ما شاد نکرد
  4. alijan

    مشاعرۀ سنّتی

    گوهری کزصدف کون و مکان بیرون بود طلب از گمشدگان لب دریا میکرد
  5. alijan

    مشاعرۀ سنّتی

    ما نه مردان ریائیم و حریفان نفاق آنکه او عالم سر است بدینحال گواه
  6. alijan

    مشاعرۀ سنّتی

    می خور که هر که آخر کار جهان بدید از غم سبک درآمد و رطل گران گرفت
  7. alijan

    مشاعرۀ سنّتی

    روزی گذشت پادشهی از گذر گهی فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خواست
  8. alijan

    مشاعرۀ سنّتی

    دلی همدردو یاری مصلحت بین که استظهار هر اهل دلی بود
  9. alijan

    مشاعرۀ سنّتی

    دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی دیوانه تو هر دو جهان را چه کند
  10. alijan

    مشاعرۀ سنّتی

    اگر روم زپیش فتنه ها بر انگیزد ور از طلب بنشینم به کینه بر خیزد
  11. alijan

    مشاعرۀ سنّتی

    من بخال لبت ای دوست گرفتار شدم چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم
  12. alijan

    مشاعرۀ سنّتی

    بازین چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
  13. alijan

    مشاعرۀ سنّتی

    دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای فرشته ات به دو دست دعا نگه دارد
  14. alijan

    مشاعرۀ سنّتی

    دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند گل آدم بسرشتندو به پیمانه زدند
  15. alijan

    مشاعرۀ سنّتی

    شب علی دید و ز نزدیکی دید گر چه او نیز به تاریکی دید
  16. alijan

    مشاعرۀ سنّتی

    شب زاسرار علی آگاه است دل شب محرم سرالله است
  17. alijan

    مشاعرۀ سنّتی

    میان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمین تا آسمان است
  18. alijan

    مشاعرۀ سنّتی

    مزن بر سر ناتوان دست زور که روزی درافتی به پایش چو مور
  19. alijan

    مشاعرۀ سنّتی

    یا رب مباد آنکه گدا معتبر شود گر معتبر شود زخدا بیخبر شود
  20. alijan

    مشاعرۀ سنّتی

    ماه فرو ماند از جمال محمد سرو نباشد به اعتدال محمد
بالا