یه یارو که دکترای ریاضی داشته بعد از اینکه نمیتونه هیچ کجا کاری پیدا کنه، مییبینه که شهرداری داره رفتگر بیسواد استخدام میکنه.
اونم میره و بالاخره بعنوان رفتگر استخدام میشه.
بعد از یکی دو ماه شهرداری میگه همه رفتگرها باید برن کلاسهای نهضت. خب این یارو هم میره.
یه روز معلمه توی کلاس، یارو رو میبره...