نتایح جستجو

  1. baran-bahari

    سلام دوست گلم ممنون .سعي ميكنم براي خوردن كيك خودمو برسونم

    سلام دوست گلم ممنون .سعي ميكنم براي خوردن كيك خودمو برسونم
  2. baran-bahari

    داستان هاي كوتاه

    در قبیله سرخپوست‌ها دو تا دلداده زندگی می‌کردند به نام‌های «نیمه‌ءتاریک‌ماه» و «زَهره‌ءشیر». هر وقت زهرهء‌شیر برای یک لقمه شکار به آن‌سوی رودخانه می‌رفت نیمهءتاریک‌ماه با کلی دردسر آتش بزرگی درست می‌کرد و با دود به زهرهءشیر علامت می‌داد: یک حلقه دود یعنی سلام. دوتا یعنی دوستت دارم. سه تا...
  3. baran-bahari

    // ... به نفر بعدیتون یک شعر هدیه بدین ...\\

    صاحبا عمر عزیزست غنیمت دانش گوی خیری که توانی ببر از میدانش چیست دوران ریاست که فلک با همه قدر حاصل آنست که دایم نبود دورانش آن خدایست تعالی، ملک الملک قدیم که تغییر نکند ملکت جاویدانش
  4. baran-bahari

    مشاعرۀ سنّتی

    درویش که می خورد به میری برسد ور روبهکی خورد به شیری برسد گر پیر خورد جوانی از سر گیرد ور زانکه جوان خورد به پیری برسد
  5. baran-bahari

    رباعی و دو بیتی

    نادان همه جا با همه کس آمیزد چون غرقه به هر چه دید دست آویزد با مردم زشت نام همراه مباش کز صحبت دیگدان سیاهی خیزد
  6. baran-bahari

    غزل و قصیده

    یارب از ما چه فلاح آید اگر تو نپذیری به خداوندی و فضلت که نظر بازنگیری درد پنهان به تو گویم که خداوند کریمی یا نگویم که تو خود واقف اسرار ضمیری گر برانی به گناهان قبیح از در خویشم هم به درگاه تو آیم که لطیفی و خبیری گر به نومیدی ازین در برود بنده‌ی عاجز دیگرش چاره نماند که تو بی‌شبه و نظیری دست...
  7. baran-bahari

    مرسي دوست گلم بايد اعتراف كنم نوشته هاي شما بسيار زيبا هستند ولنتاين مبارك

    مرسي دوست گلم بايد اعتراف كنم نوشته هاي شما بسيار زيبا هستند ولنتاين مبارك
  8. baran-bahari

    مرسي دادشي...ولنتاين مبارك

    مرسي دادشي...ولنتاين مبارك
  9. baran-bahari

    دست‌نوشته‌ها

    كودك درون من خيلي دوست داشتم اتاقم به شكل يك دايره بود هر وقت دلم مي خواست سقف اتاقم رو كنار مي زدم وبه اسمان نگاه ميكردم بعد دستم رو بلند مي كردم وستاره اي براي مادرم مي چيدم اتاقم مثل يك قايق روي رودخانه بود كه مي تونستم با ماهيها بازي كنم هر شب با پري دريايي لي لي بازي مي كردم وبا ديگر...
  10. baran-bahari

    مشاعرۀ سنّتی

    در کارگه کوزه‌گری کردم رای در پایه چرخ دیدم استاد بپای میکرد دلیر کوزه را دسته و سر از کله پادشاه و از دست گدای
  11. baran-bahari

    سلام دوست گلم خسته نباشيد خانم مدير

    سلام دوست گلم خسته نباشيد خانم مدير
  12. baran-bahari

    سلام دادشي ديگه نبينم بدون خبر دير به تالار بيايي وگرنه دعوامون ميشه من هم ديه نمي دم اون وقت...

    سلام دادشي ديگه نبينم بدون خبر دير به تالار بيايي وگرنه دعوامون ميشه من هم ديه نمي دم اون وقت مجبور ي خودت خرج بيمارستان رو بدي
  13. baran-bahari

    سلام احسان جان ممنون از اينكه به من سر زدي چشم حتما

    سلام احسان جان ممنون از اينكه به من سر زدي چشم حتما
  14. baran-bahari

    رباعی و دو بیتی

    نه هر که ستم بر دگری بتواند بیباک چنانکه می‌رود می‌راند پیداست که امر و نهی تا کی ماند ناچار زمانه داد خود بستاند
  15. baran-bahari

    رباعی و دو بیتی

    چون جاه و جلال و حسن و رنگ آمد و بو آخر دل آدمی نه سنگست و نه رو آن کس که نه راست طبع باشد نه نکو نه عاشق کس بود نه کس عاشق او
  16. baran-bahari

    غزل و قصیده

    از هر چه می‌رود سخن دوست خوشترست پیغام آشنا نفس روح پرورست هرگز وجود حاضر غایب شنیده‌ای من در میان جمع و دلم جای دیگرست شاهد که در میان نبود شمع گو بمیر چون هست اگر چراغ نباشد منورست ابنای روزگار به صحرا روند و باغ صحرا و باغ زنده دلان کوی دلبرست جان می‌روم که در قدم اندازمش ز شوق درمانده‌ام...
  17. baran-bahari

    داستان هاي كوتاه

    به بابا سلام کن!!! دخترم،به بابا سلام کن. گربه چند لحظه ایی خیره به مرد نگاه کرد. از تخت خواب پایین پرید. به سبد خواب جدیدش رفت.مدتی توی آن جا به جا شد. در آخر پشتش را به آن ها کرد و خوابید. زن موهای مرد را نوازش کرد:به ش حق بده عزیزم.تو الان سر جای اون خوابیدی! نویسنده:سهیل میرزایی
  18. baran-bahari

    داستان هاي كوتاه

    مرد گوشی را برداشت.به شماره نگاه کرد. آن را در گوش گذاشت. زن از پشت خط گفت:سلام.وقت داری با هم حرف بزنیم؟ - سلام و زیر چشمی به زن٬ که کنارش نشسته بود٬نگاه کرد:الان نه. - همسرت اون جاست؟ مرد دست دور گردن زن انداخت:آره. - پس بعدن تماس می گیرم.خداحافظ. - خوبه.خداحافظ. گوشی را روی میز گذاشت.دست دور...
  19. baran-bahari

    سلام كامران جان خوبي؟ كجايي؟ خبري از دست نوشته هات نيست نكن از دست ما ناراحتي يك موقع دادشي...

    سلام كامران جان خوبي؟ كجايي؟ خبري از دست نوشته هات نيست نكن از دست ما ناراحتي يك موقع دادشي قهر نكني
  20. baran-bahari

    سلام بهنام جان مرسي از لطف شما

    سلام بهنام جان مرسي از لطف شما
بالا