نتایح جستجو

الو؟؟... خونه خدا؟؟ خدایا نذار بزرگ شم الو ... الو... سلام کسی اونجا نیست ؟؟؟؟؟ مگه اونجا خونه ی خدا نیست؟ پس چرا کسی جواب نمی ده؟ یهو یه صدای مهربون! ..مثل اینکه صدای یه فرشتس. بله با کی کار داری کوچولو؟ خدا هست؟ باهاش قرار داشتم. قول داده امشب جوابمو بده... بگو من می شنوم .کودک متعجب...

نه بزاربه امیدخدابه نتیجه برسه خبرش به گوشت میرسه

توفکرش هستم....همین روزابه سرانجام میرسه

دوسدارم وقتی مردم فراموش نشم

منم اینوقبول دارم خیلی وقتاخودمم اینطوری میشم ونمی دونم دارم اشتباه میرم یادرست امایه چیزی بهم میگه خدامنودوسداره بخاطرمفیدبودن نه بخاطر دینداربودن

من تاییدمی کنم

دوست من خداهم همین رومی خوادمفیدبودن دلسوزبودن بعضیاخودشون رو بادین وسنت ها محدود کردن ولی نه برای خلق خدا مفیدهستن ونه دلسوز.... خیلی ها به خودشون برچسب مسلمونی چسبوندن ولی بویی ازچیزی که خداوند گفته نبردن فقط ازدین نمازخوندنشوبلدن

سرطان زایی تابش سرطان زایی تابش سرطانزایی تابش -------------------------------------------------------- -------------------------------------------------------- گروهی از واکنشها یا پاسخها که تحت تاثیر برخورد پرتوها به بافتها یا اندامها ، ایجاد می‌شود، تغییرات ژنتیکی و تومورزا هستند که برای...

مهندسی پرتوپزشکی(bio nuclear) ---------------------------------------- ---------------------------------------- تاريخچه پرتوپزشکی: ----------------------- يكي از روشهاي تشخيصي و درماني ارزشمند در طب، پزشكي هسته اي مي باشد. كه تبلور آن از ابتدا تا كنون تلفيقي از كشفيات مهم تاريخي بوده است...

انواع و اقسام دانشجو...

دوست من:redface:

قرص ودواکه نیازنیست ببینیدبعضی وقتاآدم دچارافسردگی موقتی میشه حالایایه سری مشکلات باعثش میشه یاهم مثلاشب قبل خوب نتونستی بخوابی یاخوابای پریشون دیدی ولی خوب عادیه همه افراددچارش میشن بهترین کارورزش وتفریحات وسرگرمیه وارتباط اجتماعی بیشتره که باعث میشه آدم احساس خوبی داشته باشه وافسردگی نگیره

البته الان برعکسه - دختر پسرا قاچاقی جلسه های ختم انعام می گرفتن، تدابیر امنیتی شونم این جوری بود که کاری می کردن از بیرون به نظر بیاد تو ساختمون پارتیه.

خودبه خودنمایان میشه

تاکه بودیم نبودیم کسی کشت ماراغم بی هم نفسی تاکه رفتیم همه یارشدند ماکه رفتیم همه بیدارشدند قدرآیینه بدانیدچوهست نه درآن وقتکه افتادوشکست این روبااندوه فراوان روی قبرم بنویسید:gol:

امشب از آسمان ديده تو روي شعرم ستاره ميبارد در سكوت سپيد كاغذها پنجه هايم جرقه ميكارد شعر ديوانه تب آلودم شرمگين از شيار خواهشها پيكرش را دوباره مي سوزد عطش جاودان آتشها آري آغاز دوست داشتن است گرچه پايان راه ناپيداست

مهربون شاد شوخ طبع دلنازک دیرعصبانی میشم ولی اگه بشم وای به حال طرف مقابلم:D

زیر گنبد کبود جز من و خدا کسی نبود روزگار روبه راه بود هیچ چیز نه سفید و نه سیاه بود با وجود این مثل اینکه چیزی اشتباه بود زیر گنبد کبود بازی خدا نیمه کاره مانده بود واژه ای نبود و هیچ کس شعری از خدا نخوانده بود تا که او مرا برای بازی خودش انتخاب کرد توی گوش من یواش گفت...

مراتنهاببینی وصدایت درنمی آید چنین بی کس شدن درهیچ کس آید؟