من به فال اعتقاد ندارم ولی این چیزایی که اینجا هست، در مورد من که متولد آذر هستم، خواهرم که متولد دی هست و نامزدم که متولد اسفند هست کاملاً درسته.
من لباس راحت می پوشم و اهل مد نیستم، خواهرم همیشه بهم ایراد می گیره که آدم باید لباس رسمی بپوشه و خانومم هم دوست داره لباس راحت و آزاد بپوشه و اصلاً...
باور نکنید، این خانومه جوونه ولی ماسک زده:biggrin:
کاش همه افراد مسن این طور با روحیه و سرحال بودن.البته الان جووناش که ما باشین این طوری نیستیم، چه برسه به افراد مسن
تو ایران خونه 2 طبقه میسازن همه جاش آب میده، حالا میخوای رو پشت و بوم درخت بکاریم، بعد بهش آب بدیم بعد خونمونو سیل ببره!!!!!!!بیخیال
ولییییییی خداییش قشنگ بودن دستت درد نکنه
این کار خیلی ویژه و خاص نیست، معلم دوره راهنمایی ما چنین کاری رو بلد بود تازه علاوه بر اون با یک دست درست می نوشت و با دست دیگه حالت وارون(آینه ای) همون نوشته ها رو همزمان می نوشت
در کل استعداد نیست، با تمرین می شه این جوری نوشت
واقعاً فوق العاده بودن.
من از وان حموم که مبل شده بود خوشم اومد، خیلی جالب بود.
ولی خداییش خیلی از اونا رو تو خونه به شخصه می شه ساخت، مثه چراغایی که از بطری ساخته شده بودن.
5 سال پیش که من تو تبریز دانشجو بودم، بارون های بسیار شدیدی می بارید. چندین بار شهر رو کلاً آب گرفت چندین زیرگذر مختلف تو شهر مثه همون از آب پر شدن و آتش نشانی با پمپ کل آب رو کشید.
ظاهراً تو ایران برای زیرگذرها هیچ کانال تخلیه آب نمی ذارن
چون قرار تو اون دنیا از یک پل به نازکی همون تار مو رد بشیم. خب دارن راه حل پیدا می کنن که چجوری میشه از رو یک چیز ضعیف رد شد:D
فقط 2 تا سوال،
1- چرا طرفین پل تو آبه!!!!!!!!! پل باید دوتا خشکی رو به هم وصل کنه.
2- اگه یه باد تند بیاد پل حرکت نمی کنه؟
من همون زمانی هم که می رفتم با نیت امام حسین می رفتم ولی خب آدم میره و یه چیزایی میبینه که ناراحتش می کنه و ترجیح می ده تو خونه بشینه و تو دلش عزادار باشه.
دقیقاً، اون حس داره از بین میره. ببین مثلاً وقتی نوحه "زینب زینب" یا "حضرت ابوالفضل" سلیم موذن زاده رو می شنوی دلت ناخودآگاه میگیره، با...