نتایح جستجو

  1. FA-HA

    مشاعرۀ سنّتی

    تو را من زهر شيرين خوانم اي عشق كه نامي خوش تر از اينت ندانم وگر هر لحظه رنگي تازه گيري به غير از زهر شيرينت نخوانم تو زهري، زهر گرم سينه سوزي تو شيريني، كه شور هستي از توست شراب جام خورشيدي كه جان را نشاط از تو، غم از تو، مستي از توست فريدون مشيري
  2. FA-HA

    مشاعرۀ سنّتی

    مي تراود مهتاب مي درخشد شب تاب نيست يك دم شكند خواب به چشم كس و ليك غم اين خفته چند خواب در چشم ترم مي شكند
  3. FA-HA

    مشاعرۀ سنّتی

    عشق پيدا بود، موج پيدا بود برف پيدا بود، دوستي پيدا بود كلمه پيدا بود آب پيدا بود، عكس اشيا در آب سايه گاه خنك ياخته ها در تف خون سمت مرطوب حيات شرق اندوه نهاد بشري فصل ول گردي در كوچه زن بوي تنهايي در كوچه فصل دست تابستان يك باد بزن پيدا بود سهراب
  4. FA-HA

    مشاعرۀ سنّتی

    ياد من باشد كاري نكنم كه به قانون زمين بربخورد ياد من باشد فردا لب جوي، حوله ام را هم با چوبه بشويم ياد من باشد تنها هستم ماه بالاي سر تنهايي است
  5. FA-HA

    مشاعرۀ سنّتی

    لب آبي گيوه ها را كندم و نشستم، پا ها در آب من چه سبزم امروز و چه اندازه تنم هشيار است نكند اندوهي،سر رسد از پس كوه چه كسي پشت درختان است؟ هيچ، مي چرد گاوي در كرد ظهر تابستان است سايه ها مي دانند كه چه تابستاني است سايه هايي بي لك گوشه اي روشن و پاك كودكان احساس جاي بازي اين جاست سهراب ( حرف...
  6. FA-HA

    مشاعرۀ سنّتی

    نه چشم دل به سويي نه باده در سبويي كه تر كنم گلويي به ياد آشنا من
  7. FA-HA

    خواهش مي كنم منم بايد بيشتر دقت مي كردم

    خواهش مي كنم منم بايد بيشتر دقت مي كردم
  8. FA-HA

    مشاعرۀ سنّتی

    من در اين تاريكي فكر يك بره ي روشن هستم كه بيايد علف خستگي ام را بچرد
  9. FA-HA

    مشاعرۀ سنّتی

    تو اگر در تپش باغ خدا را ديدي، همت كن و بگو ماهي ها، حوضشان بي آب است بادي مي رفت به سروقت چنار من به سروقت خدا مي رفتم سهراب
  10. FA-HA

    مشاعرۀ سنّتی

    تشنه زمزمه ام مانده تا مرغ سر چينه هذياني اسفند صدا بردارد پس چه بايد بكنم من در سخت ترين موسم بي چهچه سال تشنه زمزمه ام؟ بهتر آن است كه برخيزم رنگ را بردارم روي تنهايي خود نقشه مرغي بكشم
  11. FA-HA

    مشاعرۀ سنّتی

    من مرغ كور جنگل شب بودم باد غريب، محرم رازم بود چون بار شب به روي پرم مي ريخت تنها به خواب مرگ نيازم بود هرگز ز لا بلاي هزاران برگ برمن نمي شكفت گل خورشيد هرگز گلابدان بلور ماه بر من گلاب نور نمي پاشيد ... ... سرمه خورشيد (نادر نادر پور)
  12. FA-HA

    مشاعرۀ سنّتی

    به كجا چنين شتابان؟ گون از نسيم پرسيد دل من گرفته زين جا هوس سفر نداري ز غبار اين بيابان؟ همه آرزويم، اما چه كنم كه بسته پايم... به كجا چنين شتابان؟ به هر آن كجا كه باشد به جز اين سرا سرايم سفرت بخير اما،تو و دوستي، خدا را چو از اين كوير وحشت به سلامتي گذشتي به شكوفه ها به باران برسان سلام ما را
  13. FA-HA

    مشاعرۀ سنّتی

    ياد آغوش كسي سينه آرام مرا موج خيز هوس اين دل شيدا نكند ديده آن گونه فرو بسته بماند كه اگر صد چمن لاله دمد نيم تماشا نكند
  14. FA-HA

    مشاعرۀ سنّتی

    مسافري زه گرد ره رسيده ام تمام راه خفته را به پا و سر دويده ام صلابت و شكوه كوه هاي دور نگاه دشت هاي سبز تلاش بال ها شكاف و رويش زمين پرورنده با من است گل هزار باغ خنده با من است سياوش كسرائي
  15. FA-HA

    مشاعرۀ سنّتی

    تو درخت من درخت و بين ما يك سلام نمناك هميشه روي بند رخت چيستا يثربي( عشق شرقي)
  16. FA-HA

    مشاعرۀ سنّتی

    يه شب مهتاب ماه مياد تو خواب منو مي بره ته اون دره اونجا كه شبا يكه و تنها تك درخت بيد شاد و پر اميد مي كنه به ناز دستشو دراز كه يه ستاره بچكه مثه يه چيكه بارون به جاي ميوه ش بشه آويزون...
  17. FA-HA

    مشاعرۀ سنّتی

    دخترك خنده كنان گفت كه چيست راز اين حلقه زر راز اين حلقه كه انگشت مرا اين چنين تنگ گرفته است به بر
  18. FA-HA

    مشاعرۀ سنّتی

    دنياي ما قصه نبود پيغوم سر بسته نبود دنياي ما عيونه هركي مي خواد بدونه دنياي ما خار داره بيابوناش مار داره هركي باهاش كار داره دلش خبر دار داره دنياي ما بزرگه پر از شغال و گرگه
  19. FA-HA

    مشاعرۀ سنّتی

    يه شب مهتاب ماه مياد تو خواب منو مي بره كوچه به كوچه باغ انگوري باغ آلوچه دره به دره صحرا به صحرا اونجا كه شبا پشت بيشه ها يه پري مياد ترسون و لرزون پاشو مي ذاره تو آب چشمه شونه مي كنه موي پريشون...
  20. FA-HA

    مشاعرۀ سنّتی

    مرا نيز چون ديگران خنده اي هست و اشكي و شكي، جنوني و خوني رها كن مرا رها كن مرا در حضور گل و زمره نور نور سيه فام ابليس مرا دست و پيراهن آغشته گرديد به خون خدايان مرا زير اين مطلق لاجوردي نفس گشت فواره درد و دشنام
بالا