یه روز با بچه ها قرار گذاشتیم هرکی هر چقدر شیشه گلاب داره بیاره....حدوده 10..12 شیشه شد...یه اشپزخونه توی راهرو بود که یه سماوره بزرگ داشت....همه ی گلابارو ریختیم توش و روشنش کردیم...بوی گلابی در اومد که نگو.....نا ظممون بعد از 2 ساعت فهمید اومد سماور و خاموش کنه که یه دفعه سماور پخش شد کف...