نتایح جستجو

  1. B

    معماری با مصالحی از جنس دل

    بیا وقتی برای عشق هورا می کشد احساس به روی اجتماع بغض حسرت گاز اشک آور بیندازیم بیا با خود بیندیشیم اگر یک روز تمام جاده های عشق را بستند اگر یک سال چندین فصل برف بی کسی بارید اگر یک روز نرگس در کنار چشمه غیبش زد اگر یک شب شقایق مرد تکلیف دل ما چیست؟ و من احساس سرخی می کنم چندیست...
  2. B

    معماری با مصالحی از جنس دل

    اری ... باز هم مثل همیشه برای تو می نویسم برای تویی که مقصود تمام نوشته های منی تویی که الفبای عشق را به من آموختی تویی که مرا سرگدان دنیای قشنگ عاشقی کردی تویی که قلم روان قلبم را به دستم دادی تا برای اولین بار برای تو بنگارد تویی که دیگر هیچ گاه نمی توانم از کنارت...
  3. B

    معماری با مصالحی از جنس دل

    در دستهای تو آیا کدام رمز بشارت نهفته بود کز من دریغ کردی تنها تویی مثل پرنده های بهاری در آفتاب مثل زلال قطره باران صبحدم مثل نسیم سرد سحر مثل سحر آب آواز مهربانی تو با من در کوچه باغهای محبت مثل شکوفه های سپید دست ایثار سادگی است
  4. B

    معماری با مصالحی از جنس دل

    مگر تمام می شود تمام خاطرات تو ورق که می خورد نگاه می کنم هنوز هم نخوانده صفحه ای ز لابه لای خاطرات تو چگونه بنگرم به این خزان زندگی که بی امان نهیب زد به سبزی خاطرات تو ستم نکرده بودم و نشد که یک نفس رها شوم ز تو ز غصه های خاطرات تو همیشه نقش می زنم بهار را، امید را، ستاره را ز بیکران آسمان...
  5. B

    [IMG]

    [IMG]
  6. B

    دل نوشته های دلتنگی

    تمامی هستی ام عاشق است جز زبان تلخ و سردم. به همه میگوییم دیگر دوستش ندارم. فراموشش کرده ام آینده و زندگی اش برایم اهمیت ندارد اما تو که می دانی دل و زبانم یکی نیست!!! زبانم محافظه کارانه رفتار میکند و دلم صادقانه.. پرگرد بیش از این تیشه فراق را به احساسات شکننده من...
  7. B

    برای تو می نویسم

    وقتی هرم نفسهایت گوشم را نوازش می دهدو خاطرات تلخ وشیرین گذشته را به یادم میاورد دیگر برایم تفاوتی نمیکند روزگار برایم چه خوابی دیده و سرنوشت چه آینده ای را رقم زده! مگر من از این دنیا چه چیزی می خواهم غیر ازتو؟ حال که تو در کنارمنی پس دیگر مابقی امکانات این دنیا چه اهمیتی دارد که...
  8. B

    من با خاطرات تو زنده خواهم ماند

    دوستش دارم می دانم که می آید بیشتر از هر روز دیگری به انتظارش خواهم نشست او می آید من خودم را گم می کنم هنگامی که دستانش را می گیریم زیرا خود او می شوم خود خود او
  9. B

    [IMG]

    [IMG]
  10. B

    [IMG]

    [IMG]
  11. B

    [IMG]

    [IMG]
  12. B

    اين روزها که جرات ديوانگي کم است، بگذار باز هم به تو برگردم ! بگذار دست کم، گاهي تو را به...

    اين روزها که جرات ديوانگي کم است، بگذار باز هم به تو برگردم ! بگذار دست کم، گاهي تو را به خواب ببينم ! بگذار در خيال تو باشم ! بگذار . . . بگذريـم . . . !
  13. B

    [IMG]

    [IMG]
  14. B

    سلام شما هم نمیتونی توی تالارها بری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    سلام شما هم نمیتونی توی تالارها بری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
  15. B

    [IMG]

    [IMG]
  16. B

    من با خاطرات تو زنده خواهم ماند

    هر صبح طلوعی دیگر است بر انتظار فرداهای من قاصدک خوش خبرم روزهاست که نیامده و من درپشت پنجره تنهایی تو را می خوانم و خاطراتت را، خواهم ماند تنها در انتظار تو... چرا نوشتم در برگ؛ تنهاییم را برایت، نمی دانم...
  17. B

    هر صبح طلوعی دیگر است بر انتظار فرداهای من قاصدک خوش خبرم روزهاست که نیامده و من درپشت پنجره...

    هر صبح طلوعی دیگر است بر انتظار فرداهای من قاصدک خوش خبرم روزهاست که نیامده و من درپشت پنجره تنهایی تو را می خوانم و خاطراتت را، خواهم ماند تنها در انتظار تو... چرا نوشتم در برگ؛ تنهاییم را برایت، نمی دانم...
  18. B

    [IMG]

    [IMG]
  19. B

    [IMG]

    [IMG]
  20. B

    [IMG]

    [IMG]
بالا