نتایح جستجو

  1. soheil wolf

    ميون يه دشت لخت زير خورشيد كوير مونده يك مرداب پير توي دست خاك اسير منم اون مرداب پير از همه...

    ميون يه دشت لخت زير خورشيد كوير مونده يك مرداب پير توي دست خاك اسير منم اون مرداب پير از همه دنيا جدام داغ خورشيد به تنم زنجير زمين به پام من همونم كه يه روز مي خواستم دريا بشم مي خواستم بزرگترين درياي دنيا بشم آرزو داشتم برم تا به دريا برسم شبو آتيش بزنم تا به فردا برسم اولش چشمه بودم زير...
  2. soheil wolf

    ميون يه دشت لخت زير خورشيد كوير مونده يك مرداب پير توي دست خاك اسير منم اون مرداب پير از همه...

    ميون يه دشت لخت زير خورشيد كوير مونده يك مرداب پير توي دست خاك اسير منم اون مرداب پير از همه دنيا جدام داغ خورشيد به تنم زنجير زمين به پام من همونم كه يه روز مي خواستم دريا بشم مي خواستم بزرگترين درياي دنيا بشم آرزو داشتم برم تا به دريا برسم شبو آتيش بزنم تا به فردا برسم اولش چشمه بودم زير...
  3. soheil wolf

    گناهت را نميبخشم! تو را با دیگری ديدم که گرم گفتگو بودی با او آهسته ميرفتی سراپا محو او بودی...

    گناهت را نميبخشم! تو را با دیگری ديدم که گرم گفتگو بودی با او آهسته ميرفتی سراپا محو او بودی صدايت کردمو بر من چو بيگانه نگه کردی شکستی عهد ديرينه گنه کردی گنه کردی گناهت را نميبخشم! چه شبها را که من تنها به ياد تو سحر کردم چه عمری را که بيهوده به پای تو هدر کردم گناهت را نميبخشم! همين بود آن...
  4. soheil wolf

    گناهت را نميبخشم! تو را با دیگری ديدم که گرم گفتگو بودی با او آهسته ميرفتی سراپا محو او بودی...

    گناهت را نميبخشم! تو را با دیگری ديدم که گرم گفتگو بودی با او آهسته ميرفتی سراپا محو او بودی صدايت کردمو بر من چو بيگانه نگه کردی شکستی عهد ديرينه گنه کردی گنه کردی گناهت را نميبخشم! چه شبها را که من تنها به ياد تو سحر کردم چه عمری را که بيهوده به پای تو هدر کردم گناهت را نميبخشم! همين بود آن...
  5. soheil wolf

    برام دعا کن عشق من همین روزا بمیرم... آخه دارم از رفتنت بدجوری گُر می گیرم... دعا کن که این نفس...

    برام دعا کن عشق من همین روزا بمیرم... آخه دارم از رفتنت بدجوری گُر می گیرم... دعا کن که این نفس تموم شه تا سپیده... کسی نفهمه عاشقت چی تا سحر کشیده... این آخرین باره عزیز٬ دستامو محکم تر بگیر... آخه تو که داری میری٬ به من نگو بمون نمیر... گاهی بیا به باغ سبز٬ دَرِش به روت بازه هنوز... من با تو...
  6. soheil wolf

    برام دعا کن عشق من همین روزا بمیرم... آخه دارم از رفتنت بدجوری گُر می گیرم... دعا کن که این نفس...

    برام دعا کن عشق من همین روزا بمیرم... آخه دارم از رفتنت بدجوری گُر می گیرم... دعا کن که این نفس تموم شه تا سپیده... کسی نفهمه عاشقت چی تا سحر کشیده... این آخرین باره عزیز٬ دستامو محکم تر بگیر... آخه تو که داری میری٬ به من نگو بمون نمیر... گاهی بیا به باغ سبز٬ دَرِش به روت بازه هنوز... من با تو...
  7. soheil wolf

    برام دعا کن عشق من همین روزا بمیرم... آخه دارم از رفتنت بدجوری گُر می گیرم... دعا کن که این نفس...

    برام دعا کن عشق من همین روزا بمیرم... آخه دارم از رفتنت بدجوری گُر می گیرم... دعا کن که این نفس تموم شه تا سپیده... کسی نفهمه عاشقت چی تا سحر کشیده... این آخرین باره عزیز٬ دستامو محکم تر بگیر... آخه تو که داری میری٬ به من نگو بمون نمیر... گاهی بیا به باغ سبز٬ دَرِش به روت بازه هنوز... من با تو...
  8. soheil wolf

    من اگه بخوام درس بخونم همون سره کارم میخونم میتونم شبا بیام باشگاه من اهله ناز نیستم

    من اگه بخوام درس بخونم همون سره کارم میخونم میتونم شبا بیام باشگاه من اهله ناز نیستم
  9. soheil wolf

    سلام خوشحالم از آشنایت من بچه بابلم

    سلام خوشحالم از آشنایت من بچه بابلم
  10. soheil wolf

    سلام شما بچه کجای؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    سلام شما بچه کجای؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
  11. soheil wolf

    قلب ما آدما مثل یه کلبه قدیمیه٬ گرم و دنج... هروقت مسافری به ما سر میزنه کلبه رو واسش چراغونی...

    قلب ما آدما مثل یه کلبه قدیمیه٬ گرم و دنج... هروقت مسافری به ما سر میزنه کلبه رو واسش چراغونی میکنیم٬ بهش عادت میکنیم و دل میبندیم و اینو از یاد میبریم که: مسافر برای رفتن به کلبه ما اومده...
  12. soheil wolf

    حس می کنم دیگه دوسم نداری حس می کنم زیادیه وجودم چرا به این زودی ازم بُریدی؟ من که گلِ سرسبدِ تو...

    حس می کنم دیگه دوسم نداری حس می کنم زیادیه وجودم چرا به این زودی ازم بُریدی؟ من که گلِ سرسبدِ تو بودم حس می کنم تو این روزا نمی خوای یه لحظه هم حتی منو ببینی کاش می دونستم عشقِ دیروزِ من فردا که شد تو با کی همنشینی دوسم نداری می دونم دوسم نداری اما تو چشمات می خونم که بی قراری خدا کنه که برگردی...
  13. soheil wolf

    ترس از آن دارم ندیده من بمیرم بهترین یارم مرا از یاد ببرد

    ترس از آن دارم ندیده من بمیرم بهترین یارم مرا از یاد ببرد
  14. soheil wolf

    سسسسسسسسسسسسلللللاااااااااااااااااممممممممممممم.......

    سسسسسسسسسسسسلللللاااااااااااااااااممممممممممممم.......
  15. soheil wolf

    گناهت را نميبخشم! تو را با دیگری ديدم که گرم گفتگو بودی با او آهسته ميرفتی سراپا محو او بودی...

    گناهت را نميبخشم! تو را با دیگری ديدم که گرم گفتگو بودی با او آهسته ميرفتی سراپا محو او بودی صدايت کردمو بر من چو بيگانه نگه کردی شکستی عهد ديرينه گنه کردی گنه کردی گناهت را نميبخشم! چه شبها را که من تنها به ياد تو سحر کردم چه عمری را که بيهوده به پای تو هدر کردم گناهت را نميبخشم! همين بود آن...
  16. soheil wolf

    تو شعرهای سپید من جایی نمونده واسه تو سیاهی و در به دری از روزگار من برو تورو دیگه دوست ندارم یه...

    تو شعرهای سپید من جایی نمونده واسه تو سیاهی و در به دری از روزگار من برو تورو دیگه دوست ندارم یه لحظه پیشم بمونی دیگه نمی خوام تو گوشم شعرهای غمگین بخونی اگه نمی ریم بدون که دشمن جون منی دلم می خواد هر جوری هست کنار من جون بکنی اگه نمی ریم بدون که دشمن جون منی دلم می خواد هر جوری هست کنار من جون...
  17. soheil wolf

    ترسم تو را عاشق شوم از حال خود غافل شوم ترسم که عقلم در بری مجنونو بی حاصل شوم ترسم که اسم شب...

    ترسم تو را عاشق شوم از حال خود غافل شوم ترسم که عقلم در بری مجنونو بی حاصل شوم ترسم که اسم شب شوی ورد زبان من شوی ترسم که در هر نيمه شب فکر خيال من شوی ترسم طنين خنده ات آيد که بيتابم کند وحشی صفت مرغ دلم در بر کشد رامم کند حوشم برد مستم کند يک لحظه آرامم کند ترسم کلام دلنشين کايد ز تو خوابم...
  18. soheil wolf

    تنها مي مانم اي كساني‌كه مأمور دفن من هستيد...هرگاه كه من مُردم مرا در تابوت سياهي بگذاريد تا...

    تنها مي مانم اي كساني‌كه مأمور دفن من هستيد...هرگاه كه من مُردم مرا در تابوت سياهي بگذاريد تا همگان بدانند كه جز سياهي در دنيا، چيزي نديده‌ام. چشمانم، چشمانم‌را باز بگذاريد تا بداند كه هنوز چشم انتظارم. دهانم، دهانم‌را باز بگذاريد تا باور كند كه هنوز، ناگفتني‌ها دارم. دستانم، دستانم‌را باز...
  19. soheil wolf

    تنها مي مانم اي كساني‌كه مأمور دفن من هستيد...هرگاه كه من مُردم مرا در تابوت سياهي بگذاريد تا...

    تنها مي مانم اي كساني‌كه مأمور دفن من هستيد...هرگاه كه من مُردم مرا در تابوت سياهي بگذاريد تا همگان بدانند كه جز سياهي در دنيا، چيزي نديده‌ام. چشمانم، چشمانم‌را باز بگذاريد تا بداند كه هنوز چشم انتظارم. دهانم، دهانم‌را باز بگذاريد تا باور كند كه هنوز، ناگفتني‌ها دارم. دستانم، دستانم‌را باز...
  20. soheil wolf

    تنها مي مانم اي كساني‌كه مأمور دفن من هستيد...هرگاه كه من مُردم مرا در تابوت سياهي بگذاريد تا...

    تنها مي مانم اي كساني‌كه مأمور دفن من هستيد...هرگاه كه من مُردم مرا در تابوت سياهي بگذاريد تا همگان بدانند كه جز سياهي در دنيا، چيزي نديده‌ام. چشمانم، چشمانم‌را باز بگذاريد تا بداند كه هنوز چشم انتظارم. دهانم، دهانم‌را باز بگذاريد تا باور كند كه هنوز، ناگفتني‌ها دارم. دستانم، دستانم‌را باز...
بالا