نتایح جستجو

  1. aynaz

    مسابقه : اگه گفتین این دانشمند کیه ؟

    داداش ، با توجه به behtashk البته خودم هم شک داشتم درستش چیه (من شرمنده ام از این بابت) پس عکس چی شد آقا بهتاش
  2. aynaz

    مشاعرۀ سنّتی

    دل با اميد وصل به جان خواست درد عشق آن روز درد عشق چنين بي‌دوا نبود از من گذشت و من هم از او بگذرم ولي با چون مني بغير محبت روا نبود
  3. aynaz

    مشاعرۀ سنّتی

    در آستان مرگ که زندان زندگيست تهمت به خويشتن نتوان زد که زيستم پيداست از گلاب سرشکم که من چو گل يک روز خنده کردم و عمري گريستم
  4. aynaz

    مسابقه : اگه گفتین این دانشمند کیه ؟

    دوران کودکی پاولینگ «لینوس کارل پاولینگ» Linus Carl Pauling یک زیست شیمی‌دان آمریکایی است که در سال 1910 میلادی متولد شده است. وی در یازده سالگی به جمع‌آوری حشره‌ها پرداخت و این امر ، او را به خواندن کتاب حشره شناسی کشاند. ورود پاولینگ به وادی شیمی پاولینگ در 13 سالگی در کتابخانه خانوادگی...
  5. aynaz

    مسابقه : اگه گفتین این دانشمند کیه ؟

    البته اون قسمت جایزه اش عالی تر
  6. aynaz

    مسابقه : اگه گفتین این دانشمند کیه ؟

    منم از بهتاشک ممنونم ، پیشنهاد ش عالیه جوابتون درسته آقا بهتاشک ، عکس بعدی با شما
  7. aynaz

    شهريار

    در وصل هم ز عشق تو اي گل در آتشم عاشق نمي‌شوي که ببيني چه مي‌کشم ديشب سرم به بالش ناز وصال و باز صبحست و سيل اشک به خون شسته بالشم پروانه را شکايتي از جور شمع نيست عمريست در هواي تو ميسوزم و خوشم خلقم به روي زرد بخندند و باک نيست شاهد شو اي شرار محبت که بي‌غشم باور مکن که طعنه‌ي طوفان...
  8. aynaz

    مشاعرۀ سنّتی

    اگر آن ترک شيرازي به دست آرد دل ما را به خال هندويش بخشم سمرقند و بخارا را اگر دشنام فرمايي و گر نفرين دعا گويم جواب تلخ مي‌زيبد لب لعل شکرخا را
  9. aynaz

    مشاعرۀ سنّتی

    اي باد اگر به گلشن احباب بگذري زنهار عرضه ده بر جانان پيام ما گو نام ما ز ياد به عمدا چه مي‌بري خود آيد آن که ياد نياري ز نام ما
  10. aynaz

    مشاعرۀ سنّتی

    ترسم اين قوم که بر دردکشان مي‌خندند در سر کار خرابات کنند ايمان را يار مردان خدا باش که در کشتي نوح هست خاکي که به آبي نخرد طوفان را
  11. aynaz

    مشاعرۀ سنّتی

    نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت متحيرم چه نامم شه ملک لافتي را
  12. aynaz

    مشاعرۀ سنّتی

    نابهنگام زند نوبت صبح شب وصل من گرفتم که بهنگام چه خواهد بودن چند کوشي که به فرمان تو باشد ايام نه تو باشي و نه ايام چه خواهد بودن گر دلي داري و پابند تعلق خواهي خوشتر از زلف دلارام چه خواهد بودن
  13. aynaz

    مشاعرۀ سنّتی

    من از آن سياه دارم به غم تو روز روشن که تو ماهي و تعلق به شب سياه داري تو اگر به هر نگاهي ببري هزارها دل نرسد بدان نگارا که دلي نگاهداري
  14. aynaz

    مشاعرۀ سنّتی

    در دیاری که نیست کسی یار کسی یارب ای کاش نیافتد به کسی کار کسی
  15. aynaz

    مشاعرۀ سنّتی

    اي دل شباب رفت و نچيدي گلي ز عيش پيرانه سر مکن هنري ننگ و نام را در عيش نقد کوش که چون آبخور نماند آدم بهشت روضه دارالسلام را
  16. aynaz

    مشاعرۀ سنّتی

    دل عالمي بسوزي چو عذار برفروزي تو از اين چه سود داري که نمي‌کني مدارا همه شب در اين اميدم که نسيم صبحگاهي به پيام آشنايی بنوازد آشنا را
  17. aynaz

    مشاعرۀ سنّتی

    هر که را خوابگه آخر مشتي خاک است گو چه حاجت که به افلاک کشي ايوان را
  18. aynaz

    مشاعرۀ سنّتی

    من از آن حسن روزافزون که يوسف داشت دانستم که عشق از پرده عصمت برون آرد زليخا را
  19. aynaz

    مسابقه : اگه گفتین این دانشمند کیه ؟

    ایشون یک زیست شیمی دان و برنده جایزه نوبل هستند
بالا