نتایح جستجو

من یه دوست زنجانی داشتم خیلی دختر آرومی بود.

آره واقعا تو پستات مرطبته با تاپیکت. راستی برو پستمو تو تاپیکت بخون.

تو توانایی زیادی برای اسپم کردن داری هااااااااااا

خواهش میشه قربان.

خب من سعی میکنم با حسو حال درکش کنم. مرسی که همرو به شهرتون دعوت کردی.

سلام.مرسی من خیلی خوبم. تو چطوری؟

مش کامبیز را ترجیح میدهیم.

نه نمیدونستم برای ما خیلی جالب بود . حالا نگفتی جمله آخر امضات یعنی چی؟

آفرین که درستش کردی.:smile:

من نمیدونم چرا انقدر تراختورو فریاد میزدن.البته یه چیزایی میگفتن که ما متوجه نمیشدیم. از آب که میترسم ولی مسئله چیز دیگه ای بود.

خب چرا قطع وصل میشه؟:(

من که فکر میکنم گاهی فقط برای تفریح میرم در یخچال باز میکنم.

حالا انگار دارن از کی عکس میگیرن. عکاسا خیلی جدی گرفتن مسئله رو انگار.

چرا رفتی؟:(

واقعآ...........!!!!!!!!!!!!!!!1

[QUOTE=*Chakavak*;4008297]"حسادت به معني آرزو کردن زوال نعمت از کسي است که آن را به دست آورده است." اگه حسادت اینه که من واقعا آدم حسودی نیستم. خدای من شاهده که هیچ وقت نخواستم نعمت کسی از دستش بره.

من آدم حسودیم شاید به پول و سرمایه یا تحصیلات یکی دیگه حسودیم بشه ولی این حسادت خیلی کمه. بیشتر نسبت به احساس آدما و عشق احساس حسادت میکنم. تو این مورد خاص میتونم بگم که خیلی خیلی حسودم.

نرفتنم دلیل داشت. ولی صدای مردا تا تو خیابونم میومد که با هم داد میزدن یاساشین تراختور. انقدر بهشون خندیدم که نگو.

من که ترک نیستم آخه. تازه طی سفرم به اردبیل چند کلمه یاد گرفتم.

باورت میشه آب گرم نرفتم؟ البته بقیه خانواده رفتن من نرفتم.